- شنبه 15 ارديبهشت 1403

 
 
 
 
 
حقوق بشر
پناهندگی / اقامت
مهاجرت/انتگراسیون
جامعه/روحی-اجتماعی
مصاحبه / گفتگو
دیدگاه ها
ترجمه
پایان نامه
در دیگر رسانه ها
فیلم و صدا
درباره من
درباره سایت
Asyl / Aufenthalt
Menschenrechte
Über
 
 
"جنبش سبز"، جنبش دفاع از نظام جمهوری اسلامی؟ چاپ ارسال به دوست
26 خرداد 1389

google
در یک سال گذشته بسیاری از ایرانیان در خارج از کشور با هدف همبستگی خود با اعتراضات مردم ایران و دفاع از جنبش آزادیخواهی مردم در اعتراضات و تجمعات و تظاهرات گسترده ای شرکت کردند. برای بسیاری از آنان "رنگ سبز" نماد دفاع از مردم ایران تلقی می شود و آشکارا نیز می گویند که حمل پرچم سبز به معنای حمایت از موسوی و یا تفکر اصلاح طلبی در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی نمی باشد. برخی نیز دفاع از "جنبش سبز و رنگ سبز" را نشانه دمکرات بودن تلقی کرده و مرزبندی داشتن با آن را نشانه غیردمکرات بودن دیگران اعلام می کنند. برخی نیز آنرا به مثابه "سپر بلا"ئی می دانند تا خود را پشت آن قایم" کرده و سنگر بگیرند تا از تهاجم وحشیانه نیروهای حزب الهی در امان مانده تا "به مقتضای زمان و شرایط" و در مواجه با نیرو های امنیتی خود را از بر چسب "بر انداز" تبرئه کنند. اینگونه است که استفاده از رنگ سبز بطور گسترده مرسوم یا به عبارتی"مُد" روز شد.

سوال اینجاست که چگونه می توان برای آنانکه قلبشان برای آزادی مردم و کشور ایران می طپد و نمی خواهند یک بار دیگر گرفتار دیکتاتوری جدیدی شوند روشن نمود که بین خواست جنبش آزادی خواهانه مردم ایران با جنبش سبز تفاوت بسیار است. این تفاوت ماهوی و آنقدر بزرگ است که جائی برای همکاری یا همسوئی یا حتی در کنار هم ایستادن در یک تظاهرات باقی نمیگذارد.

بگذارید از میرحسین موسوی برای روشن کردن این تفاوت ها کمک بگیریم. وی در بیانیه شماره 18 خود هویت و اهداف "جنبش سبز" را هرچه واضح تر تدوین کرده است. در قسمت "هویت سبز" آمده است (تاکیدات از من است):

"۱- جنبش سبز با پذیرش تکثر درون جنبش بر استمرار حضور دین رحمانی سرشار از رحمت، شفقت، معنویت، اخلاق و تکریم انسان تاکید دارد و راه تقویت ارزش های دینی در جامعه را تحکیم وجه اخلاقی و رحمانی دین مبین اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران می داند. ایجاد پیوند میان میراث ایرانی-اسلامی و شوق به توسعه و پیشرفت در جامعه، پرهیز از اکراه مردم به تقید به مرام، مسلک و رویه خاص و همچنین مبارزه با استفاده ابزاری از دین و حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت تنها راه حفظ جایگاه والای دین و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ایران است که به عنوان یکی از اصول بنیادین جنبش سبز در سرلوحه امور جای می گیرند.۴- جنبش سبز جنبشی ایرانی- اسلامی است که در جستجوی دستیابی به ایرانی آباد، آزاد و پیشرفته است. بر این اساس، هر فرد ایرانی که توسل به خرد جمعی توحیدی را به عنوان مبنای تلاش برای ایجاد فردای بهتر برای میهن خویش بپذیرد در زمره فعالان جنبش سبز به شمار می آید. جنبش “ایران را متعلق به همه ایرانیان می داند”. 

در جای دیگر این اطلاعیه و در قسمت "اهداف و ریشه ها" از جمله آمده است:
"
۲- جنبش  سبز با پایبندی به اصول و ارزشهای بنیادین انسانی، اخلاقی و دینی و ایرانی، خود را پالایش‌گر و اصلاح‌گر روند طی شده در نظام جمهوری اسلامی ایران در سال‌های پس از انقلاب می داند و بر این اساس حرکت در چارچوب قانون اساسی و احترام به نظر و رای مردم را وجه همت خویش قرار خواهد داد."

بنا براین و با استناد به گفته های خود موسوی بطور خلاصه باید گفت "جنبش سبز" خود را اینگونه تعریف میکند:
- تلاش برای اصلاح نظام جمهوری اسلامی با هدف حفظ کلیت نظام و قانون اساسی آن
- تلاش برای اسلامی کردن ایران و حفظ و نشر ایدئولوژی توحیدی
- تلاش برای کسب قدرت در چهارچوب "ظرفیت های" قانون اساسی همین رژیم

با این توضیحات واضح است که دفاع یا تبلیغ جنبش سبز یا همسو شدن و هم صف شدن با آن به معنی تلاش برای حفظ نظام جمهوری اسلامی است. برای آنانکه خواهان پایان نظام جمهوری اسلامی و جدائی دین از سیاست هستند، تبلیغ رنگ سبز نه حمایت از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران، بلکه به معنی اعتقاد یا وفاداری آنها به اسلامی کردن ایران و حاکمیت "توحید" و اسلام ناب محمدی به رنگ و به شکل دیگری می باشد.

باید از موسوی سپاسگزار بود که اهداف و هویت و "رنگ" خودش را بدون پرده پوشی نشان داده است. این کار او کار مردم عادی را نیز ساده تر میکند تا بدانند پشت کدام "علم" سینه می زنند. او با این گفته های خود هرگونه ابهام را زودوده و جائی هم برای کسی باقی نمیگذارد که هر کس رنگ سبز را آنطور که خود دلش می خواهد تفسیر به رأی کند. موسوی پیشتر نیز گفته بود: "برپايه دلمشغولی های هنريم می دانم که رنگ ها عوارضی درحال گذشتن نيستند. آنها از جنس واقعيتند تاثير مي گذارند و از وجود و عواطف انسانها متاثر مي شوند. قرنها پيش و براي هميشه تاريخ، ائمه اطهار عليهم السلام اين رنگ را انتخاب کردند. براي آن بزرگواران حتما انتخاب رنگ سبز دلايل هستی شناسانه ای داشته و اتفاقی نبوده است. قرآن کريم لباس بهشتيان را سبز دانسته است و براساس بعضی احاديث، سبز، رنگ ردايی است که پيامبر (ص) در قيامت می پوشد. سبز رنگ نماد اهل بيت و پرچم امام علی(ع) است و در هجمه ظلم و بی عدالتی يادآور اميد و انتظار ما برای ظهور حضرت مهدی (ع) است. ما ايرانيان نيز شادي هر شروع نيکي را باسبز نشان مي دهيم و دعا مي کنيم که زندگي کساني که عزيزمي داريم سبز باشد.". (يادداشتی به قلم ميرحسين موسوی چرا سبز ؟)

حال سوال این است: آیا آنان که در مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی رنگ سبز به دست می گیرند، میدانند اینکار آنان به چه معنائی است؟ آیا آنها همان چیزی را می خواهند که موسوی می خواهد؟ اگر نه، برای آنکه به توهم دامن زده نشده یا دیگر بار ساده لوحی و خوش باوری یا هیجانات زودگذر مسیر مبارزه برای نیل به آزادی را به بی راهه نکشاند، لازم است تا هر شخص بطور صریح و شفاف مرز بین آزادی خواهی با وفاداری به جمهوری اسلامی و سراب هائی که در این راه خودنمائی می کنند را برای خود روشن سازد. 
                                                                          

"جریانی که رهبرانش کماکان خود را مطیع و مقلد و پیرو خمینی میدانند، جریانی که کماکان به دنبال "اجماع بر حول قانون اساسی" این رژیم است، جریانی که از خامنه ای با عنوان " مقام معظم رهبری" نام می برد، جریانی که رهبران آن خود از مسئولین کشتارهای دهه شصت بوده یا در مقابل آن اعتراض نکرده و تا کنون گذشته خود را مورد انتقاد قرار نداده اند، جریانی که هنوز خواهان نقش فعال دین در سیاست است و ... آیا واقعا چنین جریانی می تواند آزادی خواه باشد؟

ویژگی "جنبش سبز" موسوی و یارانش پایبندی به نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی، اصل ولایت فقیه، تداخل دین در سیاست و... میباشد. رهبری این جریان در سی سال گذشته بطور مستقیم یا غیر مستقیم، مسئول همه جنایتها و خرابیها بوده است. موسوی و یارانش یا مستقیم در وضع قوانین، سرکوب و اعدام و شکنجه و تیرباران و به خاک سیاه کشاندن مردم دخالت داشته اند، یا از زمانی که از قدرت کنار گذاشته شده اند در مقابل آن سکوت کرده و حرفی نزده اند.

جنبش آزادی خواهی مردم ایران خواهان جدائی دین از دولت، به کنار رفتن نظام جمهوری اسلامی و جایگزینی آن توسط یک نظام مبتنی بر معیارهای حقوق بشری و استانداردهای جهانی است که در آن حیثیت و شرف انسانی تک تک مردم ایران ارزش داشته و همه از حقوق برابر در مقابل قانون برخوردار باشند. یک حکومت مبتنی بر حق شهروندی و حاکمیت قانون و بدون حکم اعدام. سیستمی بر پایه دمکراسی پارلمانی که در آن هیچ شخصی حاکم و سلطان و رهبر و ولی مردم نیست. حکومتی که در آن آزادی رسانه های عمومی و آزادی اندیشه و سخن و قلم و اجتماعات تضمین شده باشد. نظامی مبتنی بر عدالت اجتماعی. حکومتی غیر ایدئولوژیک که در آن ایران نه خود را آقا و سرور جهان میداند، نه خود را سخنگوی مسلمین و مستضعفان جهان، بلکه یک عضو جامعه جهانی می شناسد که با ابزارهای موجود حقوقی دنبال احقاق حق خود یا دفاع از آرمانهای بشری جهان شمول خواهد بود". (تفاوت های جنبش سبز با جنبش آزادیخواهی مردم ایران)

حنیف حیدرنژاد
26 خرداد 89/ 16 یونی 2010

 
 
 

hanifhidarnejad@yahoo.de | استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع است | Copyright©www.hanifhidarnejad.com 2005-2024