نگاهی به گزارش سال 2006 بخش مددکاری اجتماعی و مرکز مشاوره در امور پناهجویان در شهر بوخوم آلمان
09.05.2007 سایت انتگراسیون- حنیف حیدر نژاد، مددکار اجتماعی و مشاور در امور پناهندگان و مهاجرین گزارش سال 2006 بخش مددکاری این انجمن در شش فصل تنظیم شده و با کمک داده های آماری مختلف، قوانین و سیاست تبعیض آمیز و غیر انسانی از سوی ادارات امور خارجیان در آلمان در ارتباط با پناهجویان را تشریح و تأثیرات روحی – اجتماعی آنرا در زمینه های مختلف برشمرده و نسبت به عواقب زیانبار انسانی و اجتماعی آن در آینده هشدار داده و خواهان سیاستی مبتنی بر ارزشهای انسانی و حقوق بشر برای پایان به این وضعیت می باشد. بدلیل آنکه بیشترین تعداد مراجعین به این بخش را ایرانیان تشکیل میدهند، مطالعه این گزارش زمینه مناسبی برای آشنائی و شناخت مشکلات ایرانیان پناهجو را فراهم میسازد. از آنجا که ترجمه کامل این گزارش بدلیل نداشتن وقت امکان پذیر نیست، تنها به نگاهی کلی به آن اکتفاء می شود.
فصل اول وظایف و موضوعات اصلی کار بخش مددکاری را تشریح میکند.
. فصل دوم گزارش، نگاهی کلی و آماری به فعالیتهای سال 2006 میافکند. بر این اساس در فاصله زمانی 01.01 تا 31.12.2006 آمار زیر قابل تفکیک میباشند؛ - جمع کل مراجعین: جمعا 264 نفر با این مرکز تماس داشته و ارتباط برقرار کرده اند. این آمار 9 نفر یا 3.5% بیش از سال 2005 میباشد. - جمع کل تماسهای برقرار شده: در طول سال 2006، 1053 مورد تماس ثبت شده است که 614 مورد یا 139% افزایش نسبت به سال 2005 را نشان میدهد. منظور از تماس، ارتباطات تلفنی، حضوری و یا همراهی افراد نزد وکیل و دکتر یا ادارات و همچنین دیدار از آنان در منزل میباشد. - موضوعات مراجعه: در طول سال 2006، 1594موضوع مختلف از مراجعین مورد بررسی قرار گرفته که 292 بار بیشتر بوده و 22% افزایش را نشان میدهد. موضوعات مراجعه افراد میتواند مسائل مختلفی را شامل گردد. برای مثال یک مراجعه کننده در یک بار مراجعه ممکن است مسائل مربوط به اقامت، مشکلات روحی ، مشکلات خانوادگی و .. را همزمان مطرح کرده که برای هر یک از آنها باید راه حل جدا گانه ای اندیشید. . فصل سوم ملیت و کشور مبداء مراجعین را مشخص کرده است. مراجعه کنندگان سال 2006 از 18 کشور زیر بوده اند: مصر، افغانستان، بوسنی- هرزه گوئین، برزیل، بلغارستان، اکوادور، چین، عراق، یمن، لبنان، مالی، صربستان، سریلانکا، سوریه، ترکیه، روسیه سفید، کوزوو. در این بین ایرانیان با 215 نفر اکثریت مراجعه کنندگان را تشکیل میداده اند. در پایان فصل سوم در چند جدول و با کمک گرافیک، گزارش آماری به تصویر کشیده شده است. فصل چهارم گزارش تلاش میکند تا با تجزیه و تحلیل داده ها نتیچه گیریهائی را بطور مستدل ارائه نماید. گزارش ابتدا این سوال را مطرح میکند که چرا با وجودی که در سال 2006 تنها 9 نفر ( 3.5.% ) به جمع مراجعین اضافه شده است، اما میزان تماسها 139% و میزان موضوعات بررسی شده 22% افزایش نسبت به سال قبل را نشان میدهد؟علت آن در کجاست؟ در پاسخ به این سوال تأکید میشود که 63% مراجعین در سال 2006 را افرادی تشکیل میدهند که اقامت تحملی (دولدونگ) داشته و نیز اینکه 37 % موضوعات مورد بررسی مسائل و مشکلات روحی ، روحی- اجتماعی و خانوادگی را تشکیل میدهد و بر همین اساس نتیجه گیری میگردد که: هرچقدر مدت اقامت نامطمعن و زندگی در شرایط بلاتکلیفی طولانی تر باشد، به همان اندازه مشکلات عمیقتر وپیجیده تر شده و ادامه این وضعیت مشکلات جدیدی را تولید کرده وبا خود به همراه خواهد آورد و در نتیجه حل و فصل این مشکلات نیز زمان و انرژی بیشتری طلب میکند.
نتیجه گیری دیگر این است که: سیاست پناهندگی ونوع رفتار اداره خارجیان طوری است که عملا پناهجویانی که قربانی نظامهای دیکتاتوری و شرایط ناعادلانه بوده و برای یک زندگی بهتر به آلمان آمده اند را بیمارتر ساخته است. به نحوی که آنان را ناامید کرده و توان و قدرتشان را درمقابله با مشکلات زندگی تحلیلی میبرد.
نتیجه گیری بعدی این مسئله را توضیح میدهد که مراجعین به لحاظ علت و انگیزه مراجعه به مرکز مددکاری اجتماعی در اساس سه دسته میباشند: گروه اول: افرادی میباشند که فاقد اطلاعات تخصصی بوده یا برای آنان دسترسی یا درک این اطلاعات مشکل است. این مسئله از یک طرف البته ربط مستقیم با میزان آشنائی وتسلط به زبان آلمانی و مدت اقامت در آلمان دارد، اما از طرف دیگر تجزیه آمار ها ی موجود نشان میدهد که دانستن زبان در برطرف کردن مشکلاتی که بیشتر جنبه تخصصی دارند، مسئله تعیین کننده ای نمی باشد، چرا که بسیاری از افرادی که مشکل زبان نداشته و مدت نسبتا طولانی است که در آلمان زندگی میکنند، بدلیل تخصصی بودن مشکلی که با آن درگیر هستند، نیاز به مشاوره دارند. گروه دوم: افرادی میباشند که بدلیل فشارهای عصبی یا روحی در سالیان گذشته، در شرایطی نیستند که مشکلاتشان را خودشان حل کنند. به عبارت دیگر فشار و سختی های زندگی آنها را در هم شکسته به نحوی که توان درک و یا ظرفیت حل مسائلی که با آن درگیر هستند را از آنها گرفته است. زنان، مادران تنها با بچه و آنانی که شوک و ضربه روحی دید ه اند،قربانیان تجاوز و شکنجه گروه سنی 28 تا 49 سال بویژه بیشترین افراد را از این لحاظ تشکیل میدهند. گروه سوم مخلوطی از هر دو گروه قبلی میباشند. تجربه نشان داده افراد این گروه به محض اینکه نشانه هائی از حل مشکل اقامتی شان ببینند، میتوانند بطور مستقل خیلی از مسائلشان را خودشان حل و فصل کنند. نتیجه گیری دیگر سطح و میزان انتظارمراجعین از مرکز مشاوره و مددکاری که به آن مراجعه میکنند را توضیح میدهد. در این قسمت نیز با سه گروه و سه نوع انتظار متفاوت مواجه هستیم: دسته اول افرادی هستند که کاملا امید خود از تغییر شرایط را از دست داده اند. این دسته بدلیل شدت فشار های روحی، روحی- اجتماعی و مشکلات خانوادگی بسیار منفعل شده و در حل و فصل مشکلاتشان سهم بسیار ناچیزی میتوانند به عهده گرفته و در نتیجه فشار حل وفصل کارها روی مددکار از این نظر بسیار بالا میرود. این دسته قبل از هر چیز به کار اقناعی و دیدن و شناخت نقاط قوت خود نیاز داشته تا بتوانند اعتماد بنفس خود را باز یابند. دسته دوم آنانی میباشند که شرایط و وضعیت را خیلی هم سیاه و تیره و تار ندیده و توانمندی آنرا دارند که در حل و فصل مشکلاتشان بخشی از آنرا خود به عهده بگیرند. این دسته کار انگیزه ای نیاز داشته تا با اطمینان بیشتری به جلو حرکت کنند. دسته سوم افرادی هستند که نه تنها امید خود را از دست داده اند، بلکه درکی غیر واقعی از چگونگی ایجاد مشکلات و سیر حل و فصل آن پیدا کرده اند. آنان از مددکار یا مرکز مشاوره انتظار "معجزه" دارند. این دسته قبل از هر چیز به توجه نیاز داشته و اینکه ببیند و احساس کنند که به لحاظ انسانی به آنها احترام گذاشته شده و مشکلشان جدی گرفته میشود. این دسته فراتر از مشاوره، به همراهی و رسیدگی بیشتری نیاز دارند. هر بار با حل مشکلی از آنان ، مشکل تازه ای سر باز کرده و نتیجته اینکه حل و فصل مسائل و مشکلات این دسته زمان طولانی تری را طلب میکند. در مواردی که ضرورت تشخیص داده شود،به این افراد گفتار درمانی یا روان درمانی توصیه میشود تا بتوانند زخم های روحی خویش را کمی ترمیم کرده وبا ثبات بیشتری به زندگی ادامه دهند. . در بخش پنجم چند جدول و گرافیک از وضعیت 41 نفر از مراجعین ارائه شده ووضعیت آنها نیز بطور جداگانه بررسی میشود. این 41 نفر افرادی هستند که علاوه بر مشکلات اقامتی ، بدلیل ضربه های روحی که در کشورشان یا در حین فرار به آنها وارد شده به گفتار درمانی یا رواندرمانی نیاز دارند. تجزیه داده های این جدول نشان میدهد که چرا و چگونه بین طولانی شدن مدت اقامت و نداشتن اجازه اقامت، با شدید تر شدن مشکلات روحی افراد، یک رابطه مستقیم وجود دارد. بخش ششم و پایانی نتیجه گیری و تاکید میکند حل مسئله اقامت پناهجویان به لحاظ تأمین سلامتی روحی آنها و نیز تأمین یک شرایط زندگی انسانی با چشم انداز مثبت، از اولویت برخوردار بوده و سیاستمداران و سیاستگذاران آلمان را به توجه به این مسئله فرا می خواند.
. اصل گزارش به آلمانی فایل وورد به همراه چند نمودار ترجمه شده به فارسی .
اطلاعات بیشستر در مورد انجمن یارهای پزشکی در شهر بوخوم آلمان |