ترانه « بگو به باران » خواننده روح انگیز، شعر ترانه: شفیعی کدکنی |
|
|
20 مهر 1388 |
به یاد بهنود شجاعی و دیگر محکومین به اعدام که به "آبی آسمان" می اندیشند و به امید جهانی انسانی
***
... بگو به باران ببارد امشب بشوید از رُخ غبار این کوچه باغ ها را ... در این شبِ پای مانده در قیر
ستاره سنگین، پا به زنجیر کرانه لرزان در ابرِ خونین دلم از این تنگنا گرفته...
محمد مصطفائی وکیل بهنود شجائی: "حدود ساعت ۲:۳۰ دقیقه با کوهیار گودرزی قرار گذاشتم و به سمت زندان اوین رفتیم.... جو بسیار سنگینی حاکم شده بود. درب زندان باز شد ... وحشت داشتم و تمام بدنم می لرزید و نمی دانستم که عاقبت این پسر بی مادر چه خواهد شد.... در سالن ... سالنی که اعدامها در آنجا صورت می گرفت، چهار پایه مستطیل شکل آهنی وجود داشت که بالای آن طناب دار پلاستیکی آب رنگی نصب کرده بودند. بهنود آرزو داشت آسمان آبی را در آخرین لحظه زندگی خود ببیند ولی داشت طناب دار آبی می دید.... طاقت دیدن این صحنه را نداشتم. تا چارپایه از زیر پای بهنود کشیده شد تمام اطراف سیاه شده بود...
قسمتی از گفتگو با بهنود:
اگر بخواهی نقاشی بکشی از چه رنگی استفاده می کنی؟ آبی چرا آبی؟ به خاطر آسمون. خیلی وقته که آرزو دارم از بیرون زندان ببینمش.
|