- جمعه 7 ارديبهشت 1403

 
 
 
 
 
حقوق بشر
پناهندگی / اقامت
مهاجرت/انتگراسیون
جامعه/روحی-اجتماعی
مصاحبه / گفتگو
دیدگاه ها
ترجمه
پایان نامه
در دیگر رسانه ها
فیلم و صدا
درباره من
درباره سایت
Asyl / Aufenthalt
Menschenrechte
Über
 
 
چاپ ارسال به دوست
10 ارديبهشت 1386

 

 سرکوب زنان ایران، زمینه ساز موج جدیدی از فرار و مهاجرت به خارج

 

 

 

30.04.2007

حنیف حیدرنژاد

 

تجربه سه دهه گذشته نشان داده آنگاه که رژیم جمهوری اسلامی احساس کند که دارد شیرازه امور از دستش خارج میشود، به موج جدیدی از سرکوب متوسل میشود.  سرکوب زنان از همان اول کار این رژیم، موضوعی بوده که این رژیم با آن، هم سرکوب زنان و هم ارعاب کل جامعه را دنبال میکرده است. موج سرکوب اخیر زنان  بویژه در تهران در روزهای اخیر سوالات زیادی را بهمراه میاورد. نگاهی کوتاه وسریع به برخی از این سوالات:

.

- انگیزه روحیه سرکوب زنان توسط رژیم جمهوری اسلامی از کجا ناشی میشود:
نفی و نقض حقوق اساسی و بنیادین بشر و سرکوب آزادی های فردی و اجتماعی در ذات حکومت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی میباشد.

 ابتدا اجازه دهید تا به برخی از مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر نظری بیافکنیم:

ماده اول : تمام افراد بشر آزاد به دنيا مي آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند. ..

ماده سوم :  هر كس حق زندگي ، آزادي و امنيت شخصي دارد .

ماده پنجم :  احدي را نمي توان تحت شكنجه يا مجازات يا رفتاري قرار داد كه ظالمانه يا خلاف انسانيت و شئون انساني يا موهن باشد .

ماده ششم :  هر كس حق دارد كه شخصيت حقوقي او در همه جا به عنوان يك انسان در مقابل قانون شناخته شود .

ماده نهم : احدي را نمي توان خودسرانه توقيف ، حبس يا تبعيد نمود .

ماده دوازدهم : احدي در زندگي خصوصي ، امور خانوادگي ، اقامتگاه يا مكاتبات خود ، نبايد مورد مداخله هاي خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نبايد مورد حمله قرار گيرد


 

عدم پایندی به مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و نقض آنها و ضدیت با این اصول به صورتی سیستماتیک توسط یک حکومت، به معنی ضد بشری بودن آن حاکمیت است.

رفتار و پوشش زنان ایران نشانه بارزی از شکست حاکمیت  ایدئولوژی اسلامی در مجبور کردن زنان به پیروی از مدل حجاب اجباری است.  با وجود همه تحقیر و سرکوبی که رژیم با ارگانهای مختلف و رنگارنگ خود دنبال میکند، پوشش زنان، شکلی از مبارزه و " نه"  قاطع آنان به این رژیم و یک شکست سیاسی- ایدئولوژیک برای آن محسوب میشود. از طرف دیگر این رفتار" از کنترل خارج شده" زنان، یک تو دهنی بزرگ به تفکر مرد سالارانه ای است که از زن "اطاعت و حرف شنوئی" را طلب داشته، اما در مقابل با زنان و دخترانی روبرو میشود که این تفکر را به مبارزه کشانده و بی اعتباری آن را فریاد میکنند. نکته دیگر اینکه رژیم هر از چند گاهی نیاز دارد تا برای نیروهای ایدئولوژیک خود زمینه عرض اندام ایجاد کرده تا آنها بتوانند از این طریق عقده های سرکوب شده خود را تا حدی ارضاء کنند.

.

- رژیم چه اهدافی را از این سرکوب دنبال میکند؟
به لحاظ روانشناسی فردی و اجتماعی، رژیم میتواند اهداف مختلفی را در نظر داشته و یا در عمل به آنها برسد از جمله:
 مجبور کردن زنان به اطاعت و فرمانبرداری،
ترساندن کل جامعه و وادار کردن آن به تسلیم از طریق سرکوب زنان و زهرچشم گرفتن از آنان،
ترویج روحیه یأس و نا امیدی و تبلیغ این مسئله که مقاوت در برابر رژیم بی فایده بوده و رژیم هر وقت بخواهد دوباره "شل کن- سفت کن ها" ی خودش را شروع کرده و اگر بخواهیم  به زبان رژیم ادامه دهیم، پیام به مردم این است:     "نبض جامعه دست من است، یا با من باشید و از مدل ایدئولوژیک من پیروی کنید، یا اگر آنرا قبول ندارید حد اقل به آن تن داده و ملتزم شده و دو روئی و دوگانگی شخصیت را بپذیرید. اگر هم با آن مخالفید به"صلاح" خودتان است که با من( رژیم) درگیر نشوید. بهتراست به آینده تان فکر کنید. اگر هم بخواهید درگیر شوید، باید حاضر باشید بهای آنرا بپردازید. در عین حال باید آمادگی پذیرش جار و جنجال و" بی آبروئی" هائی را که بر علیه شما براه خواهم انداخت داشته باشید. و بلاخره آنکه در این بین یک دسته "چوب تر و خشک" را هم با هم خواهم سوزاند تا بقیه حساب کار خودشان را کشیده و درس عبرتی باشد که تا چند سال دیگر از یاد کسی نرود. بعد از آن هم دوباره "روز از نو، روزگار از نو" همین بازی شل کن- سفت کن را از نو شروع میکنیم".

.

این آن منطق و روش وسیاستی است که رژیم در سالیان گذشته در عمل با سرکوب اجتماعی دنبال کرده است. همینکه یک نسل جدید که از تجارب گذشته بی بهره و بی خبر است سربلند میکند، رژیم با همان چوب و چماق سالیان گذشته و البته هربار کمی پیچیده تر از قبل، دوباره بر سر این نسل جدید و بر سر مردم میکوبد. هدف نهائی البته حفظ تسلط بر کل جامعه و حفظ نظام ضد بشری جمهوری اسلامی برای چند سالی دیگر می باشد.

.

دستاوردها و پیامدهای این سرکوب چه میتواند باشد؟
پیامدها ودستاوردها میتواند بسیار متنوع باشد:
در صحنه اختلافات درونی؛ رژیم میتواند برخی از اختلافات را بی سرو صدا تر حل و فصل کرده و به تصفیه های درونی مبادرت کرده و خود را یک دست تر کند،
در صحنه اجتماعی داخلی به قدرت نمائی پرداخته و خود را مسلط و "قادر مطلق العنان" نشان دهد،
در صحنه بین المللی نشان دهد وقتی که به سرکوب گسترده اجتماعی دست میزند، چگونه میتواند مهار اوضاع را در دست داشته و " آب از آب" هم تکان نمی خورد. با این اقدامات، رژیم به آمریکا و دیگر قدرتهای خارجی که به تغییر رژیم فکر میکنند، پیام میدهد که کنترل را در دست دارد. شاید از جمله به همین خاطر است که آمریکا نیز از ایده "تغییر رژیم" فاصله گرفته و به تدریج ازخواستش کوتاه آمده و اعلام میکند که به "تغییر رفتار" رژیم  رضایت میدهد.

.
یکی از پیامدهای کوتاه مدت و واکنشی این خواهد بود که زنان ودختران و کل جامعه، کمی خودشان را "جمع" کرده و به مصداق" آهسته برو، آهسته بیا که گربه شاخت نزنه"، تلاش کنند تا "مفت" به دست نیروهای سرکوبگر رژیم گرفتار نشوند.

.
از جمله واکنشهای میان مدت میتواند این باشد که زندگی پس از مدتی به سبک و روال سابق خود برگشته و این بار در حرکتی عکس العملی، جوانان به شیوه های جدیدی از مبارزه منفی روی بیاورند. البته باز هم تجربه سه دهه گذشته نشان داده است که رژیم خود عمدا زمینه هائی برای اینگونه عکس العمل ها ایجاد میکند تا از سمت یابی انرژی جوانان به سوی حرکتهای  سیاسی با هدف سرنگونی و بر اندازی جلوگیری کرده و عملا انرژیهای آنها را به انحراف میکشاند.

.
از جمله پیامدهای دیگر این وضعیت میتواند سرخوردگی، افسردگی، گوشه گیری، در خود فرو رفتن و سیاست زدگی  و سیاست گریزی باشد. این حالتها میتواند با گرایش به مواد مخدر نیز همراه شود که البته این مواد با کنترل رژیم به وفور و به ارزانی در همه جا یافت میشود. بدین ترتیب رژیم با موج سرکوب فیزیکی نه تنها زنان، بلکه سرکوب کل جامعه را نشانه رفته و نسلی را به انفعال و به قربانگاه سوق میدهد.

.

یکی دیگر از پیامدهای این موج سرکوبها، گرایش به فرار و خروج از کشور است. در سالیان گذشته بسیاری از خانواده ها برای نجات کودکان و نوجوانان و فرزندانشان با فروش همه "هستی و نیستی و دار و ندارشان" "دل به دریا زده" و راهی خارج شده اند. بسیاری از خانواده ها که نمی توانستند با هم خارج شوند، سرمایه خود را به "پای" جوانانشان ریخته تا حد اقل بتوانند آنها را نجات دهند. بسیاری برای جلوگیری از افسردگی یا خودکشی یا اعتیاد فرزندانشان، آنها را به خارج فرستاده اند. بسیاری از زنان و دختران ایرانی زیر این سرکوب و فشارهای طاقت فرسا به ناچار به ازدواج های از راه دور با افرادی تن در داده اند که اصلا ندیده و نمی شناسند، اما  با تن دادن به چنین ازدواج هائی امیدشان این بوده که با خروج از ایران بتوانند انسانی و آزاد زندگی کنند. البته خروج از ایران بدلیل هزینه های مالی بالای آن، امری نیست که هر خانواده ای بتواند از عهده آن برآید. به همین دلیل خانوادهای فقیر و زیر متوسط و فرزندان آنان شانس بسیار کمی برای نجات خود از زندانی که حکومت جمهوری اسلامی برای آنان ساخته است دارند.

.
با سرکوب و دستگیری و توهین و تحقیرهائی که این روزها بویژه در تهران بر علبه زنان وجوانان اعمال میشود، یک بار دیگر انتظار آن میرود تا سرمایه های انسانی این سرزمین، فرار را بر قرار در زیر حاکمیت جمهوری اسلامی ترجیح داده و البته بیم آن میرود تا بسیاری از این جوانان در این راه به سرنوشتهائی دچار گردند که بسیاری در خارج کشور با آن آشنا هستند، سرنوشتهائی تلخ و دردناک که البته مسئول و مسبب شماره یک آن، رژیم جمهوری اسلامی خواهد بود.

.
اما یک پیامد دراز مدت نیز قابل پبش بینی است؛ همانطور که این رژیم نتوانسته بعد از سه دهه خود را با سرکوب و اعدام و شکنجه و بگیر و بند بر مردم ایران غالب کند، بعد از این نیز نخواهد توانست. و همانگونه که تاکنون مردم و جوانان ایران به فرمهای مختلف مخالفت خود را با این رژیم نشان داده اند، بعد از این نیز با درس گیری از گذشته، مقاومت و مبارزه خود را تا تغییر این رژیم و حصول به یک حکومت آزاد و انسانی ادامه خواهند داد. 

 

 
 
 

hanifhidarnejad@yahoo.de | استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع است | Copyright©www.hanifhidarnejad.com 2005-2024