پسر معلول است. پدرش او را در قايق ميگذارد و 3.86 كيلومتر شنا ميكند و قايق را بدنبالش ميكشد، پسرش را سوار دوچرخه دو نفره ميكند و 180 كيلومتر ركاب ميزند و بعد از همه اينها صندلی چرخدار، كه پسرش روی آن نشسته است را 42 كيلومتر هُل ميدهد و ميدود. همه اينها برای اينكه پسرش لبخندی بزند، همه اينها برای عشق.
داستان يك عشق بزرگ و واقعی
پسر از پدرش ميپرسد: "پدر، با من ماراتن را ميدوی؟" و پدر با وجود اينكه عارضه قلبی دارد موافقت ميكند. آنها با هم ماراتن را ميدوند. پدر هميشه به درخواستهای پسرش جواب مثبت ميدهد. يك روز پسر از پدرش ميپرسد: "پدر با من در مسابقه مرد آهنين شركت ميكنی؟" و پدر باز هم جواب مثبت ميدهد. مسابقه مرد آهنين سخت ترين مسابقه ورزشی است. اين مسابقه شامل 3.86 كيلومتر شنا در اقيانوس، 180 كيلومتر دوچرخه سواری، و 42 كيلومتر دويدن (معادل يك دو ماراتن) است. پدر و پسر با هم در اين مسابقه بزرگ شركت كردند. اين پسر معلول است. پدرش او را در قايق ميگذارد و 3.86 كيلومتر شنا ميكند و قايق را بدنبالش ميكشد، پسرش را سوار دوچرخه دو نفره ميكند و 180 كيلومتر ركاب ميزند و بعد از همه اينها صندلی چرخدار، كه پسرش روِی آن نشسته است را 42 كيلومتر هُل ميدهد و ميدود. همه اينها برای اينكه پسرش لبخندی بزند، همه اينها برای عشق.