- شنبه 15 ارديبهشت 1403

 
 
 
 
 
حقوق بشر
پناهندگی / اقامت
مهاجرت/انتگراسیون
جامعه/روحی-اجتماعی
مصاحبه / گفتگو
دیدگاه ها
ترجمه
پایان نامه
در دیگر رسانه ها
فیلم و صدا
درباره من
درباره سایت
Asyl / Aufenthalt
Menschenrechte
Über
 
 
چاپ ارسال به دوست
10 بهمن 1386
 
دهه زجر و ارمغان جمهوری اسلامی برای مردم ایران:
سه دهه مرگ و کشتار، جنگ و آوارگی، فقر و فحشا، بیماریهای روحی-روانی، اعدام و تبعید و فرار و مهاجرت


 

10 بهمن 1386برابر با  30.01.2008 - سایت انتگراسیون، حنیف حیدرنژاد


رژیم جمهوری اسلامی ایران 12 بهمن تا 22 بهمن را دهه فجر نامگذاری کرده است. در این دهه نمایش های چندش آور حکومتی به اوج خود رسیده و تعدادی نیز بنام هنر و هنرمند در جشنواره های فیلم و تئاتر بازارگرمی این حکومت را دامن میزنند.

این دهه اما در واقع "دهه زجر" ملت ایران است. در دوازدهم بهمن سال 57 ورود خمینی بعد از پانزده سال تبعید به ایران، نه تنها با سردی هوا، بلکه با سردی تمام روح او همراه بود. بازگشتی که البته با هماهنگی های بین المللی در اجلاس گوادلوپ چراغ سبز آن از پیش روشن شده بود. وقتی یکی از خبرنگاران در هواپیمائی که خمینی را از پاریس به تهران منتقل میکرد، از احساس او بعد از پانزده سال دوری از ایران سوال کرد، خمینی با قلبی سخت تر از سنگ گفت هیچ احساسی ندارد.

خمینی در پاریس و در مصاحبه های مختلف، قول و قرارهای زیادی داد.( برخی از این قول و قرار ها را درپایان همین نوشته ببینید).

در آنزمان بسیاری از مردم فکر میکردند با آمدن او ایران بهشت خواهد شد. عشق وعلاقه مردم وگذشت آنها نسبت به هم به اوج خود رسیده بود. با چنین امیدی، بسیاری از فدا کردن جان خود نیز دریغ نکردند.

 

اما بعد از سقوط نظام سلطنتی، خمینی همه قول و قرارهایش را به کناری گذاشت و به تدریج در اعدام کردن، کشتار و سرکوب مردم ایران صدها و هزاران بار بیرحمانه تر از حکومت سلطنتی رفتار کرد. او با زمینه سازی جنگ با عراق و با شعار صدور انقلاب، صدها هزار جوان و نوجوان ایرانی را بر روی میدانهای مین فرستاد و یا در جبهه های جنگ به کشتن داد. با شعار مرگ بر آمریکا وهدایت تروریسم در لبنان و دیگر نقاط جهان، تنش سیاسی را از مرزهای ایران به سطح بین المللی گسترش داد و انزوای ایران و ایرانی را موجب گشت. با گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا تمام قوانین بین المللی را زیر پا گذاشته و آنها را بازیچه قدرت و اهداف ایدئولوژیک خود قرار داد. با موج اعدام بازماندگان حکومت پیشین، کشتار را شروع و با سرکوب اقلیت های مذهبی و ملی در گوشه کنار ایران و با تأسیس سپاه پاسداران این کشتارها را هرچه بیشتر در نقاط مختلف کشورگسترش داد. با شعار یا روسری یا تو سری به سرکوب زنان ایران پرداخت، و روزنامه های منتقد را بست، کارگران را سرکوب نمود و با شعار انقلاب فرهنگی به قلع وقمع دانشجویان ایران پرداخت.


این رژیم با دستگری واعدام هواداران واعضاء گروه ها و سازمانهای سیاسی، و با شعار پیروی از ولایت فقیه، هرگونه اندیشه مخالف راسرکوب و مردم ایران را به اطاعت و تقلید و پیروی "گله وار" از حکومت دیکتاتوری اسلامی مبتنی بر تفکر شیعی خویش فرا خواند.

بدین ترتیب کوتاه زمانی بعد از روی کار آمدن خمینی و رژیم اسلامی اش، اعتماد مردم به سیاست و مبارزه سیاسی در ابعاد گسترده ضربه خورد، میلونها نفر در داخل کشور آواره جنگی ومعلول شدند، ده ها و ده ها هزار نفر از مخالفین سیاسی و زندانیان سیاسی کشته و اعدام شدند. در سه ده گذشته بین سه تا پنج میلیون ایرانی نیز خاک کشور را ترک کردند، بسیاری از خانواده ا از هم پاشیده شد و بسیاری بناچار در بدترین شرایط در آوراگی و تبعید زندگی را میگذرانند.


خمینی با رژیمش زجر بی پایانی را برای مردم ما به همرا آورد. این رژیم فرهنگهای ضد انسانی مربوط به ماقبل قرون وسطی را زنده کرده است؛ دست و پا قطع میکند؛ چشم در میاورد، به صلیب کشیدن و از بلندی پرتاب کردن را مجاز میشمرد، سنگسار را دامن میزند و در یک کلام مرگ و سیاهی و تباهی و عذا و تنفر را تبلیغ میکند. این رژیم فرهنگ ریا و دوروئی و دو گانگی و چند شخصیتی را به بخشی جداناپذیر از زندگی روزانه مردم برای بقاء تبدبل کرده است. محبت وعشق و دوستی انسانها به یکدیگر را کشته و بجای آن دروغ و کلاهبرداری و چایلوسی ورفیق بازی و رشوه خواری را گسترش داده است. ایمان و اعتقاد انسانها را لگد مال کرده و آنها را به آدمیانی حیران وسرگردان تبدیل کرده که هویت خود را از دست داده، احساس پوچی کرده و بسیاری نمی دانند برای چه زنده اند. خودکشی و فقر و فحشا و اعتیاد را گسترش داده و کار را به آنجا کشانده که اینک بازارهای برده فروشی زنان و دختران و کودکان ایرانی در کشورهای همسایه زبانزد خاص وعام گشته اند. در حالی که مردم ایران با بارش برف و سرد وگرم شدن هوا، اینجا و آنجا میمیرند، در حالی که فیلم پیکر متحرک کرم زده جوانان ایرانی در خیابانهای تهران، از طریق اینترنت، در مقابل دید جهانیان قرار دارد، در حالی که ایران بالاترین نرخ مرگ و میر در جاده ها را دارد و در حالی که سقف مدرسه های کودکان ایرانی بر سرشان خراب میشود، و ... این رژیم میلیاردها میلیارد دلار خرج تاسیسات و اهداف اتمی میکند و کشور را به لبه پرتگاه جنگی دیگر سوق میدهد.

در این سالهای سرد و تاریک و تباهی و مرگ اما، بودند وهستند افراد و جریانها و گروهها و احزاب و سازمانها و رسانه هائی که باز هم سعی در حفظ این نظام داشته و تلاش میکنند تا چهره جنایتکار این رژیم را بزک کرده و هربار به زبانی بر آنند تا "خلایق"! را قانع سازند که در دل این حکومت وحشی، قلبی ملایم و "اصلاح طلب"! خانه کرده است و این توهم را دامن میزنند که اگر قدرت به دست اصلاح طلبان! بیافتد، دیگر جهان بهشت برین خواهد شد! این جریانات چه در خارج و چه در داخل ایران، در همین روزها با دروغ و وقاحت و با بی شرمی تمام مردم ایران را نادان و کم حافظه تلقی کرده و در آستانه نمایش انتخابات مجلس این رژیم، تلاش میکنند تا دوباره با هر زبانی که شده تعداد بیشتری را به پای صندوق های مارگیری این رژیم، و در اساس به جلوی دوربین های تلویزیونی، بکشانند.

نگاهی به زمستان سرد 57 و قدرت گیری این رژیم در 29 سال پیش، جای تردیدی نمیگذارد که گزینه موجود در برابر مردم ایران برای نیل به آزادی، برابری، عدالت اجتماعی و برخورداری از یک زندگی انسانی و حکومت قانون، بایکوت و تحریم تمامیت این نظام و تلاش متحد برای از صحنه خارج کردن آن میباشد.


آلبوم عکسهای چرخان در صفحه اول سایت، اشاره ای است به این مناسبت.



 

...........................................................................

دروغ های بزرگ!

نقل قول هائی از مصاحبه ها یا سخنرانی های خمینی قبل از رسیدن به قدرت
 
در نوفل لوشاتو- پاریس


ما همه مظاهر تمدن را با آغوش باز قبول داریم.
سخنرانی برای گروهی از ایرانیان، نوفل لوشاتو، 19 مهر 1357

 

در جمهوری اسلامی زنان در همه چیز دارای حقوقی کاملاً مساوی با مردان خواهند بود.
مصاحبه با روزنامه گاردین، نوفل لوشاتو، 1 آبان 1357


در ایران اسلامی علما خودشان حکومت نخواهند کرد و فقط ناظر و هادی امور خواهند بود. خود من نیز هیچ مقام رهبری نخواهم داشت و از همان ابتدا به حجره تدریس خود در قم برخواهم گشت.
مصاحبه با خبرگزاری رویتر، نوفل لوشاتو، 5 آبان 1357


در منطق اینها آزادی یعنی به زندان کشیدن مخالفان، سانسور مطبوعات و اداره دستگاه تبلیغاتی. در این منطق تمدن و ترقی یعنی تبعیت تمام شریان های مملکت از فر هنگ و اقتصاد و ارتش و دستگاه های قانونگذاری و قضایی و اجرایی از یک مرکز واحد. ما همه اینها را از بین خواهیم برد.
سخنرانی برای گروهی از دانشجویان ایرانی در اروپا، نوفل لوشاتو، 8 آبان 1357


در حکومت اسلامی رادیو، تلویزیون، و مطبوعات مطلقاً آزاد خواهند بود و دولت حق نظارت بر آنها را نخواهد داشت.
مصاحبه با روزنامه پیزا سره، نوفل لوشاتو، 2 نوامبر 1978


برای همه اقلیت های مذهبی آزادی بطور کامل خواهد بود و هر کس خواهد توانست اظهار عقیده خودش را بکند.
کنفرانس مطبوعاتی، نوفل لوشاتو، 9 نوامبر 1978

 

در جمهوری اسلامی کمونیستها هم در بیان عقید خود آزاد خواهند بود.
مصاحبه با سازمان عفو بین الملل، نوفل لوشاتو، 10 نوامبر 1978

 

دولت اسلامی ما یک دولت دموکراتیک به معنی واقعی خواهد بود. من در داخل این حکومت هیچ فعالیتی برای خودم نخواهم داشت.
مصاحبه با تلویزیون ان بی سی ، نوفل لوشاتو 11 نوامبر 1978

 

من نمی خواهم رهبر جمهوری اسلامی آینده باشم. نمی خواهم حکومت یا قدرت را بدست بگیرم.
مصاحبه با تلویزیون اتریش، نوفل لوشاتو، 16 نوامبر 1978


در جمهوری اسلامی زن ها آزاد خواهند بود. در تحصیل هم آزاد خواهند بود. در کارهای دیگر هم آزاد خواهند بود.
مصاحبه با هفته نامه گاردین، نوفل لوشاتو16 نوامبر 1978

 

نه رغبت شخصی من و نه وضع مزاجی من اجازه نمی دهند که بعد از سقوط رژیم فعلی شخصاً نقشی در اداره امور مملکت داشته باشم.
مصاحبه با خبرگزاری اسوشیتد پرس، نوفل لوشاتو، 17 نوامبر 1978


پس از رفتن شاه من نه رییس جمهور خواهم شد، نه هیچ مقام رهبری دیگری را به عهده خواهم گرفت.

مصاحبه با روزنامه لوموند، نوفل لوشاتو، 9 ژانویه 1979


 
 
 

hanifhidarnejad@yahoo.de | استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع است | Copyright©www.hanifhidarnejad.com 2005-2024