- چهارشنبه 14 آذر 1403

 
 
 
 
 
حقوق بشر
پناهندگی / اقامت
مهاجرت/انتگراسیون
جامعه/روحی-اجتماعی
مصاحبه / گفتگو
دیدگاه ها
ترجمه
پایان نامه
در دیگر رسانه ها
فیلم و صدا
درباره من
درباره سایت
Asyl / Aufenthalt
Menschenrechte
Über
 
 

نامه سرگشاده به مریم رجوی






pan20

pan19
بزرگترین زندان زنان «جمهوری دموکراتیک آلمان»، مکانی برای یادبود و علیه فراموشی چاپ ارسال به دوست
25 تير 1403

حنیف حیدرنژاد – نوشته حاضر نگاهی کوتاه می‌اندازد به بزرگترین زندان زنان در «جمهوری دموکراتیک آلمان» یا «آلمان شرقی» و تجربه نجات‌یافتگان و دادخواهان در مبارزه با فراموشی.

با احترام به همه زنانی که در طول حکومت اسلامی حاکم بر ایران به زندان انداخته شده و شکنجه و اعدام شدند، با احترام به همه زنانی که در خیابان‌های ایران رو در روی پاسداران وحشی فریاد آزادی سر می‌دهند، با احترام به همه زنانی که هم‌اینک در زندان‌های جمهوری اسلامی به زنجیر کشیده شده، اما همچنان مقاوم و مبارز باقی مانده‌اند و به یاد شریفه محمدی از فعالان کارگری که با اتهامات واهی حکم اعدام علیه وی صادر شده،  نوشته حاضر تقدیم می‌شود به همه زنان زندانی گمنام در حکومت جمهوری اسلامی.

*****

چند روز قبل در یازدهم ماه ژوئن بزرگترین زندان زنان در دوره «جمهوری دموکراتیک آلمان» در هوهِن اِک (Hoheneck) با حضور رئیس جمهوری آلمان متحد، فرانک والتر اِشتاین‌مایر به عنوان نمایشگاه دائمی‌ درباره عدالت کیفری سیاسی و پیگرد در «آلمان شرقی» بازگشایی شد. این مکان برای مدت طولانی در «جمهوری دموکراتیک آلمان» و پس از فروپاشی آن نیز حدود ده سال به‌ عنوان زندان زنان استفاده می‌شد.

اشتاین‌مایر در مراسم بازگشایی این مکان یادبود گفت: «این زنان به ناحق زندانی شدند زیرا می‌خواستند آزاد و مستقل زندگی کنند.” او تأکید کرد درد و رنج و سرنوشتی که آن زنان تحمل کردند باید در سراسر آلمان به رسمیت شناخته شود. بسیاری از آنان تا امروز با پیامدهای دوره زندان دست‌ و پنجه نرم می‌کنند.» او از جمله به جداکردن فرزندان از مادران‌شان و کار اجباری که زنان به آن مجبور می‌‌شدند، اشاره کرد.

به گفته اشتاین‌مایر، شرکت‌هایی که در آن زمان محصولات تولیدی آلمان شرقی را به جمهوری فدرال آلمان صادر می‌کردند، باید در جهت روشن‌ ساختن نقش خود و ارتباطی که با این زندان و زندانیان سابق داشته‌اند تلاش کنند.

اهمیت تاریخی زندان زنان

این زندان در محوطه یک قلعه باستانی از سال ۱۸۶۴ قرار دارد. «جمهوری دموکراتیک آلمان» که پس از پایان جنگ جهانی دوم با اشغال بخش شرقی آلمان توسط اتحاد جماهیر شوروی تأسیس شد، از سال ۱۹۵۰ بزرگترین زندان زنان خود را در آنجا تأسیس کرد. تا سال ۱۹۸۹– زمان فروریختن دیوار برلین- حدود ۲۴هزار زن در آنجا زندانی بودند که حدود ۸هزار نفر از آنان به دلایل سیاسی محکوم شده بودند. در مقاطعی نیز مردان در آنجا نگهداری می‌شدند. پس از اتحاد مجدد دو آلمان، این مکان همچنان تا سال ۲۰۰۱ به‌ عنوان زندان استفاده می‌شد. از سال ۲۰۱۹ تصمیم گرفته شد تا این زندان به عنوان یک مکان یادبود به نمایشگاهی دائمی‌با موضوع عدالت کیفری سیاسی و پیگرد تبدیل شود. همچنین تاریخ زندان از زمان تأسیس آن در قرن نوزدهم به نمایش گذاشته شده است.

خاطرات برخی شاهدان عینی

زندان سابق زنان هوهِن اِک در شهر اِشتولبرگ (Stollberg) نماد زنان تحت تعقیب سیاسی از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۹ در آلمان شرقی است. برخی از زندانیان خاطرات خود از آن دوره را نوشته یا در مورد آن سخن گفته‌اند.

تجربه زندان و شکسته شدن حباب اصلاحات

گابریله اشتوتِزر در سال ۱۹۷۷ وقتی که ۲۳ ساله بود به اتهام «افترا به دولت» به یک سال حبس محکوم شد. او دوره محکومیت‌اش را ابتدا در بازداشتگاه «اِشتازی» (سازمان اطلاعات و امنیت «جمهوری دموکراتیک آلمان») در اِرفورت و سپس در زندان زنان هوهِن اِک گذراند. اشتوتِزر می‌گوید: یکی از شعارهای ما در آن زمان این بود: «همکاری کنید، برنامه‌ریزی کنید، حکومت کنید!» این شعار به معنای واقعی کلمه ذهن مرا تسخیر کرده بود. هدف آن این بود که سوسیالیسم را به سمت دموکراتیک و مثبت تغییر دهد. با باور به چنین پیش فرضی بود که بعدها وقتی “ناگهان به زندان می‌روی و می‌فهمی‌ که این سوسیالیسم که ما برای آن مبارزه می‌کردیم، اصلاً قابل اصلاح نیست. نتیجه: این یک سازه کاملاً بیمار است. آنها فرزندان کشورشان را می‌فروشند».

خاطرات او از زمان زندان هنوز بسیار زنده است: «تو هرگز تنها نیستی، زیرا تمام این قلعه، دیوارها، از زندگی به تپش درمی‌آیند، زیرا همیشه در این سیستم سه‌شیفت کار می‌شد. بعضی‌ها خوابیده بودند، بعضی دیگر خیاطی می‌کردند، بقیه در وقت آزاد بودند، برخی دیگر به جایی می‌رفتند یا غذا می‌خوردند». او که امروز ۶۹ سال دارد، در مورد شرایط زندان می‌گوید: «تو هرگز تنها نبودی، حتی یک ثانیه، حتی در دستشویی. مگر اینکه واقعاً به زیرزمین زندان بیفتی. اما آنجا به نوع دیگری تنها بودی که تو را نابود می‌کرد.»

«حضور داشتن و سکوت نکردن»

«حضور داشتن و سکوت نکردن» نام متنی است که گابریله اشتوتزر در سال ۱۹۷۷ با ماشین تحریر خود تایپ کرده و این تا امروز شعار اوست. پس از آزادی، او مهاجرت به آلمان غربی را رد می‌کند: «من سرسختی خودم را داشتم. فکر کردم که نمی‌خواهم این کار را بکنم، پس نمی‌روم. یعنی من نمی‌خواستم به غرب بروم تا زندگی خودم بهتر شود، بلکه همیشه یک طرح اجتماعی داشتم، می‌خواستم جامعه را بهبود دهم.»

گابریله اشتوتزر پس از آزادی در شرق آلمان می‌ماند و در فعالیت‌های هنری و ادبی بطور زیرزمینی مبارزه‌اش را ادامه می‌دهد. آثار او شامل نقاشی‌، فیلم‌، کلاژهای عکاسی و اشعار است. او همیشه به نقش زن در هنر پرداخته است. به خاطر تلاش‌های حقوق بشری در آلمان شرقی و تلاش هنری خود در مواجهه با تجربه زندان و دیکتاتوری، در سال ۲۰۱۳ به او نشان افتخار کشور آلمان فدرال اعطا شد.

گابریله اشتوتزر درباره دوران زندان در هوهِن اِک زیاد صحبت کرده است: «آنجا بدترین زندان زنان در آلمان بوده و هنوز هم هست. وقتی وارد آنجا می‌شوی، ارواح ناامید کسانی را که در آنجا زندانی بودند و هنوز هستند حس می‌کنی». او ادامه می‌دهد: «مردم در آنجا بی‌نهایت رنج برده‌اند، واقعاً بی‌نهایت. آنها (زندانبانان) به ما رحم نکردند و من هم نمی‌خواهم به آنها رحم کنم، به همین دلیل کتابم را نوشتم و درباره‌اش صحبت می‌کنم». بدین ترتیب او با روش خودش، یعنی روشنگری در مورد هر آنچه بر او گذشته یا در زندان شاهدش بود، «انتقام» گرفت.

 «آزادی امید ما بود، یادآوری نیز وظیفه ماست»

کُنستانزه هِلبِر یکی دیگر از زنان زندانی سیاسی سابق می‌گوید «من ۲۵ سال سکوت کردم». او در سال ۱۹۷۷ در سن ۲۱ سالگی به اتهام فرار از جمهوری دموکراتیک آلمان به زندان هوهن اِک منتقل شد. عشق برای این پرستار کودکان باعث دردسر شد.  او در اولین تعطیلات خارجی خود در بلغارستان، با یک توریست از ایالت بادن وورتمبرگ در آلمان غربی آشنا شد. هر دو عاشق هم شدند. پس از دو درخواست رد شده برای مهاجرت، تصمیم به فرار گرفت. اما نقشه‌اش ناکام ماند و به زندان افتاد. او سرانجام در سال ۱۹۷۹ توسط جمهوری فدرال آلمان در ازای مبلغی پول آزاد شد.

کُنستانزه هِلبِر مدت‌ها خاطرات دوران زندان‌اش را فقط برای خودش نگهداشت. او پس از سال‌ها از زندان هوهِن اِک بازید کرد و در این مورد می‌گوید: «تمام خاطرات به گونه‌ای بود که انگار با یک کلید روشن شده و دوباره همه آن خاطرات برگشته‌اند.» او ادامه می‌دهد: «هنگام بازدید از زندان یک جوانِ راهنما ما را همراهی می‌کرد. هوهِن اِک کاملاً تخلیه و تبدیل به یک پوسته کاملاً خالی شده بود. راهنمای جوان دسته کلیدی در دست داشت و فکر می‌کرد باید آن را محکم نگه دارد و نشان بدهد، من از او خواستم تا آن را دور کند تا صدایش را نشنوم.»

کُنستانزه هِلبِر می‌گوید: «آزادی امید ما بود، یادآوری نیز وظیفه ماست.» او تمایل داشت زنانی را ملاقات کند که شرایط مشابهی داشته‌اند و می‌گوید: «اعلامیه‌ای انتشار داده و از آنها خواستم اگر مایلند با آنها ملاقات کنم، بسیاری از زنان تماس گرفتند و من با آنها ملاقات کردم و خیلی پُراحساس با هم صحبت کردیم. تلاش کردم تا از خاطرات‌شان حرف بزنند، بعد از آنکه حرف‌هایشان را زدند، خیلی راحت شدند.»

کُنستانزه هِلبِر درباره حال درونی‌اش سال‌ها بعد از دوران زندان می‌گوید همیشه حالش خوب نیست و اضافه می‌کند: «برای این کار به آرامش و قدرت نیاز دارید تا بتوانید احساسات خود را کنترل کرده و گریه نکنید. واقعاً گریه نکنید، چون آنچه تجربه کرده‌اید، داستانی است برای گریه کردن.» برای اینکه «داستان» فراموش نشود، هِلبِر نیز در ساخت یادبود هوهِن اِک مشارکت دارد: «ما یک مکان یادبود زیبا نمی‌خواهیم، بلکه یک یادبود اصیل- به سبک ۱۹۸۹٫ با مشارکت زنان می‌خواهیم؛ بدون ما هیچ چیزی ممکن نیست

مستندسازی جامع

سباستین لیندنر تاریخ‌نگار در پایان‌نامه دکترای خود اظهارات زنانی را که در هوهِن اِک زندانی بوده‌اند، جمع‌آوری کرده است. او همچنین با کارکنان این زندان صحبت کرده است. هدف او ارائه تصویری کامل از نظام کیفری جمهوری دموکراتیک آلمان شرقی است که به یادبود جدید نیز کمک خواهد کرد.

سباستین لیندِنِر می‌گوید: «با قاطعیت مخالفت می‌کنم که همه چیز درباره این زندان گفته شده است. اگر به انتشارات مربوط به نظام کیفری جمهوری دموکراتیک آلمان شرقی نگاه کنید فقط به زندانیان سیاسی توجه شده است و پاسخ به این پرسش که جمهوری دموکراتیک آلمان چگونه با مخالفان سیاسی و دگراندیشان برخورد می‌کرد و اغلب به زندان اِشتازی پرداخته می‌شود. رویکرد من اما جامع‌تر است. من به هوهِن اِک از زمان شروع به کار به‌ عنوان زندان جمهوری دموکراتیک آلمان تا پایان سال ۱۹۹۰ نگاه می‌کنم و در طول این ۴۰ سال همه بازیگران را در نظر می‌گیرم. یعنی زندانیان سیاسی، زندانیان جنایی و کارکنان.

من به سادگی به این سؤالات پرداختم: چه کسانی در آنجا کار کرده‌اند و چه کسانی در آنجا زندانی بوده‌اند؟ چه گروه‌های سنی؟ به علت چه جرائمی‌ مجازات شده‌اند؟ در چه زمانی؟ برای مثال، در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ احکام مربوط به زندانیان سیاسی اغلب به خاطر تلاش برای فرار از جمهوری دمکراتیک آلمان شرقی بود. اما همیشه حدود یک سوم زنان زندانی به دلیل دزدی در آن زندان بودند. و قاتلان نیز همیشه در همین زندان بودند. علاوه بر این، من بررسی کردم که وضعیت ساختاری مکان زندان چگونه بود و زندگی روزمره چگونه جریان داشت. بررسی این مسائل دید جامع‌تری در مورد کل نظام کیفری جمهوری دموکراتیک آلمان شرقی ارائه می‌دهد، زیرا زنان از سراسر جمهوری به هوهِن اِک آورده می‌شدند.»

سباستین لیندِنِر در مورد صحبت با کارکنان سابق این زندان می‌گوید: «من توانستم با پنج کارمند سابق صحبت کنم. برخی دیگر نمی‌خواستند حرف بزنند زیرا تجربه منفی داشتند که داستان‌شان بسیار سیاه و سفید ارائه شده است. افرادی که با من صحبت کردند، معتقدند که از مرزها [مقررات] عبور نکرده و با وجدان راحت در مورد مسئولیت‌هایشان صحبت می‌کنند. من توافق کردم که اظهارات آنها را به‌ صورت ناشناس استفاده کنم، زیرا افرادی بودند که هنوز در نظام کیفری فعال بودند.»

وی ادامه می‌دهد: «تعجبی نداشت که اظهارات کارکنان با اظهارات زندانیان بطور قابل‌ توجهی متفاوت بود. کارکنان می‌گفتند که در زندگی روزمره همیشه طبق قانون عمل کرده‌اند. یک سختگیری خاص لازم بود تا بتوانند احترام زندانیان نسبت به خود را حفظ کنند.» لیندِنِر اضافه می‌کند: «اما زندانیان سیاسی این سختگیری را بیش ‌از حد می‌دیدند، زیرا همیشه باور داشتند که به ناحق زندانی شده اند و در نتیجه چنین سختگیری‌هائی را بی‌مورد می‌دانستند.»

این تاریخ‌نگار در مورد آنچه طی تحقیقاتش او را شگفت‌زده کرد، می‌گوید: «آنچه مرا شگفت‌زده کرد این بود که زندانیان سیاسی، با وجود مشکلات فراوانی که با آن مواجه بودند، چطور و با چه شجاعت و انرژی بسیار همه آن سختی‌های زیاد را تحمل کرده‌ و هنوز به زندگی ادامه می‌دهند. و اینکه اینک و بعد از سال‌ها با چه انرژی بسیار به بررسی آن‌ خاطرات پرداخته، در حالی که هنوز گاهی به شدت با فشار آن خاطرات مواجه می‌شوند. برای آنها حتی پرداختن به این موضوع در  خانواده‌ نیز اغلب یک مشکل بزرگ است: نسل بعدی اغلب جرات پرسیدن نداشته و  خود قربانیان نیز نمی‌خواستند همیشه این موضوع را شروع کنند. بنابراین، قدرت این زنان و اینکه با چه آمادگی‌ درباره تجربیات خود صحبت می‌کنند، مرا بیشتر تحت تأثیر قرار داده است.

پیشینه

در تحقیقات تاریخی از موضوعی با عنوان «پیشگیری استالین» صحبت می‌شود که درواقع تدبیری برای کاهش مقاومت احتمالی در برابر به اصطلاح ساختن سوسیالیسم در منطقه اشغالی شوروی در آلمان شرقی بود. این سیاست بر جدا کردن مخالفان شناخته شده یا مظنونین به مخالفت، از جامعه متکی بود. افرادی که به عنوان نازی، ضدانقلاب یا جاسوس غربی مظنون یا متهم می‌شدند، غالباً بدون هیچ محاکمه‌ای برای سال‌ها در اردوگاه‌های ویژه، که برخی از آنها در محل اردوگاه‌های مرگ زمان هیتلر، مانند بوخِن‌والد و زاکسن‌هاوزن ساخته شده بود، زندانی می‌شدند. زندانیان غالباً بدون هیچ تماسی با دنیای بیرون زندگی می‌کردند.

دفترچه‌ای در آرشیو دولتی روسیه مربوط به سال ۱۹۹۲ در دسترس است که در آن تعداد ۱۵۷,۸۳۷ زندانی را تا مارس ۱۹۵۰ نشان می‌دهد. حتی پس از اینکه زندانیان در اوایل ۱۹۵۰ توسط اتحاد جماهیر شوروی به مقامات پلیس آلمان شرقی تحویل داده شدند، وضعیت چندان بهتر نشد. در اسناد آن زمان وضعیت ۱,۱۱۹ زن و ۳۰ کودکی که فقط از زاکسن‌هاوزن به هوهِن اِک منتقل شدند، ثبت شده است.

در ۱۹۵۰، زندان هوهِن اِک برای ۲۳۰ تا حداکثر ۶۰۰ نفر ظرفیت داشت، اما تعداد واقعی زندانیان چندین برابر بیشتر بود. زندانیان مجبور بودند روی زمین بخوابند. هفته‌ها بعد به آنها کیسه‌های کاه داده شد تا به عنوان تشک از آن استفاده کنند. شرایط برای مادرانِ کودکانی که در اردوگاه‌ها به دنیا آمده بودند، بسیار سخت‌تر بود. این مادران چند هفته پس از ورود به هوهِن اِک از فرزندان‌شان جدا می‌شدند و تنها پس از آزادی می‌توانستند آنها را ببینند. بعضی از آنها نیز هرگز نتوانستند آنها را ببینند. تا سال ۱۹۵۲ حداقل ۲۷ کودک در هوهن اِک به دنیا آمدند که آنها نیز از مادران‌شان جدا شدند.

زندان و حفاظت از میراث فرهنگی

پس از اتحاد دو آلمان در سال ۱۹۹۰ و اعلام عفو عمومی، هوهِن اِک همچنان تا چند سال به عنوان بازداشتگاه موقت و زندان برای حدود ۵۰ زندانی عادی استفاده شد. در سال ۲۰۰۱ ایالت زاکسن تصمیم به توقف استفاده از این تاسیسات به عنوان زندان گرفت زیرا ساختار آن با الزامات زندان‌های مدرن مطابقت نداشت. از طرف دیگر تغییرات لازم ممکن بود با مقررات حفاظت از میراث فرهنگی در تضاد باشد. در سال ۲۰۰۲ ایالت زاکسن این مجموعه تاریخی را به یک سرمایه‌گذار خصوصی فروخت. اما برنامه تبدیل این مجموعه به یک مجموعه تفریحی و استراحتی به دلیل مشکلات اقتصادی سرمایه‌گذار و مقاومت انجمن‌های قربانیان شکست خورد. در نتیجه، شهر اِشتولبرگ در سال ۲۰۱۴ این مجموعه را بازخرید و در سال ۲۰۱۵ یادمان «زندان زنان هوهِن اِک» را در آنجا به جریان انداخت که در سال ۲۰۲۴ بازگشایی شد.

عکس و پردازش: کیهان لندن

 

 

 

 

 

آخرین مطالب:
 
 
 

hanifhidarnejad@yahoo.de | استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع است | Copyright©www.hanifhidarnejad.com 2005-2024