در “جنگهای جدید” که به جنگهای نامتقارن نیز معروف هستند دولتها دیگر به تنهایی نمیجنگند، بلکه تروریستها، جنگسالاران و مزدوران نیز نقش ایفا کرده و چشماندازِ جنگها را تغییر دادهاند. این جنگها اغلب به یک صلح مشخص نمیانجامند، بلکه بطور مداوم ادامه دارند و منجر به درگیریهای طولانی میشوند. پیچیدگی و چندلایه بودن جنگهای مدرن ابعاد تکنولوژیک، تاریخی و اقتصادی را در بر میگیرد.
“نظریه جنگهای جدید” به بررسی تغییرات و تحولاتی که در ماهیت جنگها در دوره معاصر رخ داده، میپردازد. این نظریه به ویژه پس از پایان «جنگ سرد» که با پایان جنگ جهانی دوم در نیمه قرن بیستم شروع شد و با توجه به تحولات جهانی در دهههای اخیر شکل گرفته است.
نظریهپردزان
سه نظریهپرداز اصلی نظریه “جنگهای جدید” عبارتند از:
مری کالدور (Mary Kaldor)
مری کالدور دانشگاهی بریتانیایی و استاد حاکمیت جهانی در دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن است. او یکی از مهمترین نظریهپردازان جنگهای جدید است. او در کتاب خود “New and Old Wars” (جنگهای جدید و قدیم) تغییرات در ماهیت جنگها را به تفصیل بررسی میکند. کالدور معتقد است که جنگهای جدید با جنگهای سنتی تفاوتهای اساسی دارند. ویژگیهای اصلی جنگهای جدید از نظر او شامل موارد زیر است:
۱-بازیگران غیردولتی: در جنگهای جدید، علاوه بر دولتها، گروههای غیردولتی مانند شبهنظامیان، گروههای تروریستی و سازمانهای جنایتکار نیز شرکت دارند.
۲-اهداف سیاسی و اقتصادی پیچیده: جنگهای جدید اغلب به دلایل اقتصادی، قومی، مذهبی و سیاسی پیچیدهتر از جنگهای سنتی رخ میدهند.
۳-استفاده از تروریسم و جنگ چریکی: تاکتیکهای جنگ چریکی و تروریسم به عنوان ابزارهای اصلی در جنگهای جدید به کار میروند.
۴-تأثیرات جهانی شدن: جهانی شدن باعث شده است که جنگها بیشتر به صورت شبکهای و فرامرزی روی دهند.
مارتین وان کِرِفلد (Martin van Creveld)
مارتین وان کِرِفلد مورخ نظامی و نظریهپرداز اسرائیلی هلندیتبار و استاد بازنشسته تاریخ در دانشگاه عبری اورشلیم است. او نیز یکی از نظریهپردازان مهم در زمینه جنگهای جدید است که در کتابهای خود به تغییرات در استراتژیها و تاکتیکهای جنگی پرداخته و بر نقش فناوری و تحولات اجتماعی تأکید میکند. ویژگیهای جنگهای جدید از نظر او عبارتند از:
۱-فرسایشی بودن: جنگهای جدید اغلب طولانی و فرسایشی هستند و نه به سرعت به پایان میرسند و نه به راحتی قابل کنترل هستند.
۲-تأثیر بر غیرنظامیان: در جنگهای جدید، غیرنظامیان به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و اغلب هدف حملات قرار میگیرند.
۳-اقتصاد جنگ: جنگهای جدید دارای یک اقتصاد خاص خود هستند که شامل قاچاق، سرقت منابع طبیعی و سایر فعالیتهای اقتصادی غیرقانونی است.
۴-فناوری و رسانهها: فناوریهای جدید و رسانههای ارتباط جمعی نقش مهمی در جنگهای جدید ایفا میکنند به ویژه در زمینه پروپاگاندا و جنگ روانی.
هِرفرید مونکلر (Herfried Münkler)
هِرفرید مونکلر آلمانی و استاد علوم سیاسی در دانشگاه هومبولت برلین است. او نیز یکی از نظریهپردازان برجسته در زمینه جنگهای جدید محسوب میشود و در آثار خود به تغییرات و تحولات در ماهیت جنگها و منازعات معاصر پرداخته است. او با تحلیلهای خود به درک بهتر از پیچیدگیها و تحولات جنگهای جدید کمک کرده است. دیدگاههای این استاد علوم سیاسی به ویژه در زمینه نقش بازیگران غیردولتی، تأثیرات جهانی شدن و اقتصاد جنگ، بر گفتمان علمی در این حوزه افزوده و کمک میکند تا بهتر فهمید که چرا و چگونه جنگها در دوره معاصر تغییر کردهاند. برخی از دیدگاههای کلیدی او عبارتند از:
۱-تفاوت با جنگهای سنتی: جنگهای جدید تفاوتهای اساسی با جنگهای سنتی دارند. این تفاوتها شامل تغییر در ماهیت بازیگران، اهداف، و روشهای جنگی است.
۲-بازیگران متنوع: در جنگهای جدید، علاوه بر دولتها، بازیگران غیردولتی مانند گروههای شبهنظامی، تروریستی، و جنایتکار نقش مهمی دارند. این بازیگران معمولاً دارای انگیزههای متنوع و پیچیدهای هستند که ممکن است شامل اهداف سیاسی، اقتصادی، قومی و مذهبی باشد.
۳-تأثیر جهانی شدن: جهانی شدن باعث شده که منازعات محلی تأثیرات بینالمللی بیشتری داشته باشند و شبکههای جهانی از جنگجویان و حامیان مالی به وجود آید.
۴-استفاده از تکنولوژی و رسانه: فناوریها نه تنها در زمینه تسلیحات و تجهیزات نظامی، بلکه در حوزه پروپاگاندا و جنگ روانی نیز تأثیرگذار هستند.
۵-اقتصاد جنگ: منابع مالی برای تأمین تجهیزات نظامی و تأمین هزینههای جنگ از طریق فعالیتهای اقتصادی غیرقانونی مانند قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان و سرقت منابع طبیعی تأمین میشود.
۶-پیامدهای انسانی: در جنگهای جدید، غیرنظامیان به شدت آسیب میبینند و مهاجرتهای اجباری، تخریب زیرساختها و بحرانهای انسانی گستردهتر میشوند.
*****
نظریه «جنگهای جدید» با تأکید بر تغییرات اساسی در ماهیت جنگها، نقش مهمی در فهم بهتر منازعات معاصر و بازیگران مختلف آن ایفا میکند. با این حال، این نظریه همچنان مورد بحث و بررسی است و نیاز به تحلیلها و پژوهشهای بیشتری دارد تا بتواند تحولات جاری در عرصه جنگ و منازعات را به شکلی کامل توضیح دهد.
نوشته حاضر با تمرکز بر روی برخی از ویژگیهایی که در نظریه “جنگهای جدید” به آن پرداخته شده، تلاش دارد تا با رویکردی تطبیقی، برخی مصادیق آن را در ارتباط با جمهوری اسلامی نشان دهد.
بازیگران غیردولتی
در جنگها و عملیاتهائی که توسط جمهوری اسلامی هدایت میشوند گروههای تروریستی غیردولتی مانند شبهنظامیان حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه، حوثیها در یمن نقش مهمی بازی میکنند. همچنین “جبهه مقاومت اسلامی عراق” که یک نام پوششی برای بیش از ۷ گروه مختلف اسلامی- تروریستی است، از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا تاسیس و یا حمایت شده و عملیاتهای آنان در هماهنگی با استراتژی جمهوری اسلامی است. سازمانهای عضو این “جبهه” عبارتند از: عصائب اهل الحق، کتائب حزبالله، سازمان بدر، کتائب سید الشهدا، حرکت النجباء، سرایا خراسانی و حرکه الأبدال.
از دیگر گروههای تروریستی اسلامی که سپاه پاسداران آنها را عضوگیری و آموزش میدهند میتوان از لشکر فاطمیون از افغانستانیهای مقیم ایران و لشکر زینبیون از شیعیان پاکستانی نام برد.
جمهوری اسلامی تلاش دارد تا از طریق انواع گروههای مختلف اسلامی- تروریستی اهداف ایدئولوژیک و توسعهطلبانه خود را در ارتباط با آنچه این رژیم مبارزه با آمریکا “شیطان بزرگ” و مبارزه برای محو اسرائیل “رژیم صهیونیستی” میخواند، تحقق بخشد. جمهوری اسلامی از طریق این گروهها و نیز بسیاری گروههای کوچک دیگر در آمریکای لاتین و آفریقا و اروپا، سعی میکند تا تمرکز و انرژی ایالات متحده و همه دولتهای غربی را از خود منحرف کرده و از کارآئی آنها کاسته و با پیشبرد جنگهای طولانی و فرسایشی، دشمنان خود را با هزینههای گزاف درگیر و با ایجاد ترس روانی از ضربههائی که معلوم نیست کی و کجا خواهند خورد، آنها را به لاک دفاعی فرو برده و در یک “عمق استراتژیک” که برای خود قائل است، بازدارندگی استراتژیک ایجاد کند. هدف دیگر حمهوری اسلامیآن است تا با کشاندن دولتهای غربی به مماشات، وقت خریده تا علاوه بر بازدارندگی، برنامههای درازمدتتر خود را برای حفظ حکومت با دردسر کمتری پیش ببرد (سرکوب مردم در داخل و دستیابی به سلاح هستهای).
جمهوری اسلامی همچنین با برخی باندهای جنایتکار که اغلب در زمینه مواد مخدر، قاچاق انسان یا پولشوئی فعال هستند ارتباط داشته و سپاه پاسداران برای برخی عملیاتهای خارج از ایران به آنها ماموریت داده یا از آنها استفاده میکند. در این مورد میتوان از جمله به موارد زیر اشاره کرد:
• باند مواد مخدر مکزیکی: در اکتبر ۲۰۱۱ مقامات ایالات متحده اعلام کردند که دو فرد مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، توطئهای را برای ترور عادل الجُبیر سفیر عربستان سعودی در واشنگتن ترتیب دادهاند. در آن زمان فردی به نام منصور ارباب سیر، یک شهروند آمریکایی ایرانیتبار، در نیویورک دستگیر شد و غلام شکوری، یک افسر نیروی قدس سپاه پاسداران، که گفته میشود در ایران است متهم شد که به ارباب سیر برای برنامهریزی این ترور همکاری داشته است.
• باند تبهکار در ترکیه: منصور رسولی فردی که موساد او را در ایران بازجویی کرده بود، عضو باندی است که برای سپاه پاسداران کار میکند. او قرار بود یک شهروند اسرائیلی را در ترکیه، یک ژنرال ارشد آمریکایی را در آلمان و یک روزنامهنگار را در فرانسه ترور کند. او عضو باندی است که برای سپاه پاسداران کار میکند و از طریق یک تعاونی مرزنشینی به نام دالاپر، پولشویی میکنند و در ازای همکاری با سپاه امکان صادرات و واردات غیرمجاز را به دست آوردهاند.
• باند تبهکار در آلمان: رامین یکتاپرست از رهبران گروه موتورسیکلتسواری «فرشتههای جهنم» مظنون اصلی سازماندهی حمله به مرکز فرهنگی یهودیان در شهر اِسن آلمان است. یکتاپرست مدتی مدیر یک روسپیخانه در شهر لِوِرکوزن بود و منابع امنیتی گفته بودند او به دلیل آشنایی با باندهای تبهکار در آلمان از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مأموریت داشته تا عملیات به آتش کشیدن کنیسهای در شهر بوخوم و اِسن در آلمان را پیش ببرد.
• باندهای تبهکار در سوئد: سازمان اطلاعات و امنیت سوئد روز پنجشنبه ۳۰ ماه مه ۲۰۲۴ اعلام کرد شواهدی در دست دارد که نشان میدهد جمهوری اسلامی ایران از باندهای تبهکار سوئدی برای انجام «اعمال خشونتآمیز» علیه اسرائیل و سایر کشورها و گروههایی در سوئد که تهران آنها را تهدید میداند، استفاده میکند. این سازمان در بیانیهای با اشاره به «منافع، اهداف و عملیات اسرائیلی و یهودی در سوئد» اعلام کرد: «پلیس امنیت سوئد متوجه شده است که رژیم ایران از شبکههای جنایتکار در سوئد برای انجام اعمال خشونتآمیز علیه سایر کشورها، گروهها یا افرادی در سوئد که آنها را تهدید میداند، استفاده میکند».
• استفاده از یک گروه تبهکار در آمریکا: “تحقیقات بخش جمهوری آذربایجان در رادیوآزادی نشان میدهد جمهوری اسلامییک گروه تبهکار سابقهدار را برای توطئه ربودن و قتل مسیح علینژاد اجیر کرده بود. بر اساس این تحقیقات، متهمانی که توطئه ربودن این فعال سیاسی مخالف جمهوری اسلامیرا دنبال میکردند، با یک شبکه تبهکاری موسوم به «لوتو قولو» یا «دزدان قانون» مرتبط بودهاند. یکی از این افراد، رأفت امیراف از اتباع جمهوری آذربایجان و روسیه و ساکن ایران بوده که مأموریت هدایت این طرح را به عهده داشته و در ویدئویی در کنار نادر سالیفاف دیده میشود“.
استفاده از تروریسم
جمهوری اسلامی بیآنکه مسئولیت قبول کند در طراحی، سازماندهی، آموزش، تامین مالی، تامین لجستیک یا اجرای بسیاری عملیاتهای تروریستی کوچک و بزرگ در نقاط مختلف جهان دخالت دارد. هدف دستهای از این عملیاتها مخالفان حکومت و هدف دستهای دیگر منافع مرتبط با ایالات متحده، اسرائیل یا متحدان آنهاست. به نمونههایی در زیر اشاره میشود.
عملیات تروریستی علیه مخالفان حکومت در خارج از ایران
بر اساس گزارش بنیاد عبدالرحمن برومند (بنیاد برومند) این بنیاد “در تحقیقات مستمر خود، بیش از ۵۴۰ ایرانی که قتل و یا آدمربایی موفقیتآمیز آنها به جمهوری اسلامی ایران منتسب است را شناسایی کرده است. در کشورهای عراق (۳۰ فقره) بجز کردستان عراق (۳۸۰ فقره)، پاکستان (۳۰)، و ترکیه (۲۸) بیشترین تعداد حملات موفقیتآمیز به عمل آمده است. فرانسه (۱۳ فقره)، افغانستان (دستکم ۹ فقره)، و آلمان در ردههای بعدی قرار دارند. تعداد کمتری از مخالفان و دگراندیشان نیز در اتریش، سوییس، بریتانیا، سوئد، هلند، ایالات متحده آمریکا، امارات متحده عربی، تاجیکستان، تانزانیا، آذربایجان، هندوستان، فیلیپین، لهستان، و اسپانیا، و دیگر کشورها، به قتل رسیدهاند.”
برخی از شناختهشدهترین چهرههای ترور شده عبارتند از: شاپور بختیار، فریدون فرخزاد، عبدالرحمن قاسملو، صادق شرفکندی، کاظم رجوی، علیاکبر محمدی، شهریار شفیق.
چند نمونه دیگر:
• تلاش برای بمبگذاری: “دادگاه آنتورپ در بلژیک اسدالله اسدی، دبیر سوم سفارت جمهوری اسلامی ایران در وین را برای تلاش به بمبگذاری در یک نشست سازمان مجاهدین خلق در پاریس مجرم شناخت و او را به ۲۰ سال حبس محکوم کرد. این نخستین بار است که یک دیپلمات جمهوری اسلامی به اتهام تروریسم در یک دادگاه اروپایی محکوم میشود، هرچند تا کنون بارها شواهدی از ارتباط تروریستهای اعزامیبه خارج با نمایندگیهای دیپلماتیک جمهوری اسلامیدر کشورهای اروپایی ارائه شده بود. دادستان بلژیکی این پرونده نیز حکم صادرشده را «تاریخی» خواند و از اسدالله اسدی به عنوان «نخستین دیپلمات ایرانی» که به «جرم تروریسم» محکوم شده است نام برد. سه متهم دیگر پرونده به نامهای امیر سعدونی، نسیمه نعامی و مهرداد عارفانی نیز به ۱۵ تا ۱۸ سال حبس محکوم شدند“.
• طرح ترور خبرنگاران در بریتانیا: “واحد ۸۴۰ نیروی قدس سپاه پاسداران در پی ترور دو روزنامهنگار ایرانی (سیما ثابت و فرداد فرحزاد) در خاک بریتانیا بودهاست. در بیانیه وزارت خزانهداری آمریکا به شبکهای اشاره شده که هدایت آن با فردی به نام ناجی شریفی زیندشتی، قاچاقچی مواد مخدر است که به دستور وزارت اطلاعات ایران فعالیت میکند“. “پلیس ضد تروریسم بریتانیا در بیانیهای تأیید کرده که در یک سال و نیم گذشته، چند توطئه آدمربایی و قتل را خنثی کرده که از طرف [حکومت] ایران و علیه رسانههای فارسیزبان در لندن طراحی شده بود. به گفته پلیس بریتانیا، این تهدیدها بسیار جدی بوده است“.
عملیاتهای تروریستی علیه اهداف غیرایرانی
عملیاتهای تروریستی جمهوری اسلامی علیه اهداف غیرایرانی عمدتا علیه ایالات متحده آمریکا یا اسرائیل، همپیمانان غربی آنها یا مراکزی در عربستان سعودی است. برخی از این عملیاتها عبارتند از:
• انفجار مقر تفنگداران دریائی آمریکا در بیروت: مرگ ۲۴۱ نظامی آمریکایی و ۵۸ نظامی فرانسوی
• انفجار در برجهای خُبَر در عربستان سعودی: کشته شدن ۱۹ سرباز آمریکائی و زخمی شدن حدود ۴۰۰ نفر
• ارسال مواد منفجره به مکه و پیامدهای خونبار آن: کشته شدن ۴۰۲ نفر
• انفجار مرکزهمیاری یهودیان و سفارت اسرائیل در آرژانتین: ۸۵ نفر کشته، بیش از ۲۰۰ نفر زخمی
• دادگاه آلمان: عامل حمله به کنیسه یهودیان در بوخوم از جمهوری اسلامیدستور گرفته است.
• برخی دیگر از عملیات تروریستی جمهوری اسلامیدر خارج از ایران: در تایلند، آزژانتین، کراچی، واشینگتن، ترکیه، استکهلم، باکو-آذربایجان، دهلینو، گرجستان.
استفاده از تکنولوژی
فناوریها نه تنها در زمینه تسلیحات و تجهیزات نظامی، بلکه در حوزه پروپاگاندا و جنگ روانی نیز تأثیرگذارند. امروزه دیگر برای دولتهای مختلف راحت نیست جنگی را پیش ببرند که در آن تعداد زیادی سرباز کشته شوند.
ما شاهد یک انقلابِ جنگی توسط پهپادها هستیم که قبلاً وجود نداشته و اکنون نقش بسیار بزرگی دارند. اگر چه هنوز تجهیزات قدیمیتر به کار گرفته میشوند. در قرن بیست و یکم ما همزمان جنگ پهپادی قرن و جنگهای سنگر و تانک قرن بیستم را داریم. امروز گرایش به سمت جنگهای پهپادی است و این سناریو مورد بررسی است که بتوان با ایجاد یک گنبد الکترونیک محافظتی روی منطقه، کل فضای هوایی طوری کنترل شود که کارکرد پهپادها مختل گردد.
نقش پهپادها در جنگهای جدید به ویژه اینکه چگونه پهپادهای کمهزینه میتوانند سیستمهای دفاعیگرانقیمت را به چالش بکشند، بیشتر برجسته شده است. پهپادها به عنوان “تجهیزات یکبار مصرف” در نظر گرفته میشوند و هزینههای مقابله با آنها مشکلساز است. پیشرفتهای تکنولوژیک اغلب از بخش غیرنظامی، نحوه انجام جنگها را تغییر داده و توانایی مختل کردن ارتباطات رادیویی و استفاده از ابزارهای ارتباطی امن به عنوان عوامل حیاتی مطرح شدهاند.
در جنگ اوکراین پهپادها نقش بسیار حیاتی بازی میکنند و در انواع مختلف از بسیار ارزان تا بسیار گران وجود دارند. جمهوری اسلامی با سرمایهگذاری وسیع در تولید موشک و پهپاد تلاش میکند با تسلیح نیروهای تروریستی تحت امر خودش و حتی از طریق حمایت از پوتین در جنگ اوکراین، اهداف خود را تامین کند.
هزینه مقابله کشورهائی که با تهدیدات موشکی- پهپادی جمهوری اسلامیو نیروهای نیابتی آن مقابله میکنند، بسیار بیشتر از آن چیزی است که جمهوری اسلامی میپردازد.
حوثیهای یمن با موشکهائی که از جمهوری اسلامیدریافت میکنند و ارزش آنها بین چند هزار تا چند ده هزار دلار است جبههای را در دریای سرخ و تنگه باب المندب باز کردهاند که برای مهار آن ایالات متحده یا فرانسه و انگلیس باید موشکهائی به ارزش چندین میلیون دلار را به کار بگیرند. به این هزینه، باید هزینه پرواز جنگندهها، ناوهای هواپیمابر، هزینه پرسنل در مناطق جنگی و تامین تدارکات آنها را نیز افزود.
به گزارش «بی بی سی» در مورد هزینه تجهیزات حوثیها، فابیان هینز پژوهشگر امور نظامی و دفاعی در موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک میگوید: “شکی نیست که بیشتر سلاحهای مورد استفاده حوثیها تکنولوژی ایرانی دارند. قیمت هر پهپاد حوثیها بین دو تا بیست هزار دلار تخمین زده میشود اما اطلاعات دقیقی درباره قیمت موشکهای بالستیک و کروز آنها در دست این گروه وجود ندارد. به گفته فابیان هینز انتظار میرود این موشکها در محدوده صدها هزار دلار باشند”.
در ادامه این گزارش آمده است: “ناوهای ائتلاف به رهبری آمریکا که در دریای سرخ مستقر هستند سلاحهای حوثیها را عمدتا با سیستمهای دفاع موشکی هدف میگیرند. اما هر شلیکِ این سیستمها میتواند میلیونها دلار خرج بردارد. بریتانیا، عمدتا از سیستم دفاع موشکی «سیوایپر» که روی ناو «دایموند» سوار است برای حمله به پهپادها و موشکهای حوثیها استفاده میکند. هر شلیک با این سلاح بالای یک میلیون دلار هزینه دارد. وزارت دفاع آمریکا درباره نوع سلاحهای بهکار رفته در اینگونه عملیات، اطلاعاتی ارائه نکرده است اما متخصصان نظامی معتقدند تنها «موشک استاندارد-۲» (اسام ۲) برای این کار مناسب است. این سیستم دفاعی از موشکهای کروز نوع تاماهاک استفاده میکند که هر شلیک آن بیش از دو میلیون دلار خرج برمیدارد.
در حمله موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی به اسرائیل (۲۵ فروردین ۱۴۰۳) که در آن صدها پهپاد و موشکهای مختلف به کار گرفته شده، دفاع “گنبد آهنین” اسرائیل بیش از یک میلیارد دلار هزینه ایجاد کرد. بنا بر اعلام سخنگوی ارتش اسرائیل «تهران در این حمله از ۳۶ موشک کروز استفاده کرده است.» بنا بر منابع اینترنتی، هزینه هر یک از این موشکها بین پنج تا ۱۲ میلیون دلار است و در نتیجه بطور میانگین حدود ۳۰۶ میلیون دلار هزینه استفاده از این موشکها شده است. بنا بر گزارشهای منتشر شده، جمهوری اسلامیایران در این حمله از ۱۸۵ پهپاد انتحاری شاهد ۱۳۶ و ۱۳۱ استفاده کرده است. قیمت هرکدام از این پهپادها بین ۲۰ تا ۵۰ هزار دلار است در نتیجه میانگین هزینهای که طی این حملات صرف این پهپادها شده چیزی حدود شش میلیون و ۴۷۵ هزار دلار است.
همچنین به گزارش «نیویورک تایمز» در این حمله از ۱۱۰ موشک زمین به زمین میانبرد استفاده شد. بنا بر منابع اینترنتی قیمت هرکدام از این موشکها بین یک تا پنج میلیون دلار است. و در نتیجه بطور میانگین هزینهای حدود ۲۷۵ میلیون دلار صرف این موشکها شده است. به نظر میرسد تسلیحات مورد استفاده رژیم ایران در این حملات هزینهای حدود ۵۸۷ میلیون دلار روی دست جمهوری اسلامی گذاشته که البته باید هزینههای لجستیک و انسانی را نیز به آن اضافه کرد.
بنابر تخمین ارتش اسرائیل، هزینه کلی حملات شنبه شب سپاه پاسداران به آن کشور ۵۰۰ میلیون دلار بوده است. بر اساس اعلام ارتش اسرائیل در این حمله از پهپادهای شاهد آرش به ارزش ۷۵ هزار دلار، شاهد غزه به ارزش ۷۰ هزار دلار، کمان ۲۲ به قیمت ۴۵ هزار دلار و شاهد ۱۳۶ به بهای ۲۰ هزار دلار استفاده شده است. همچنین سپاه پاسداران از موشکهای خیبر به ارزش ۳۰۰ هزار دلار و غدیر به بهای دو میلیون دلار در این حملات استفاده کرده است.
آمیناخ مشاور مالی سابق رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل در گفتگو با نشریه اسرائیلی «یدیعوت آهرونوت» هزینه دفاعی اسرائیل را برای حمله شنبه شب جمهوری اسلامی حدود چهار الی پنج میلیارد شِکِل (۱.۳۵ میلیارد دلار) برآورد کردد. آمیناخ گفت: «موشکهای بالستیک باید با استفاده از سامانه پیکان (Arrow System) سرنگون شوند و موشکهای کروز را میتوان با موشکهای دیگر ساقط کرد. پهپادها هم عمدتا توسط هواپیماها هدف قرار داده میشوند. هزینه هر موشک سامانه پیکان ۳/۵ میلیون دلار و قیمت هر فلاخن داوود یک میلیون دلار است. با اضافه کردن هزینه هواپیماها به حدود چهار تا پنج میلیارد شکل (۱.۳۵میلیارد دلار) برای کل عملیات شب گذشته [۲۵ فروردین ۱۴۰۳ / ۱۳ آوریل ۲۰۲۴] میرسیم“.
استفاده از رسانه و جنگ سایبری
جمهوری اسلامی در زمینه جنگ رسانهای- سایبری نیز بسیار فعال است. این جنگ دو هدف مشخص را دنبال میکند: نفوذ با قصد جاسوسی یا خرابکاری به سیستمهائی در کشورهائی که با آنها در دشمنی است از جمله ایالات متحده و اسرائیل. هدف دیگر پیشبرد یک جنگ رسانهای برای غالب کردن روایت و تفسیر خود بر اذهان عمومی در زمینه رخدادهای سیاسی و ارائه چهره یک “قربانی” از خود یا نیروهای تروریستی وابسته به خودش. همچنین جمهوری اسلامی با کمپینهای اطلاعاتی نادرست و تاثیرگذاری بر افکار عمومی از طریق شبکههای اجتماعی در کشورهای مشخص، تلاش دارد تا وضعیت سیاسی- اجتماعی آن کشورها را به نفع خود و نیروهای حامیاش، تغییر جهت دهد.
نقش حکومت ایران در حمله سایبری به تاسیسات آب امریکا: “در ماه میزان ۱۴۰۲، گروه هکری موسوم به «سایبر اونجرز» با حمله به تاسیسات آب شهر آلیکوییپا در ایالت پنسیلوانیا، موجب اختلال در عملکرد ایستگاههای تقویت فشار آب این شهر شد. پس از آن آژانسهای فدرال امریکا با تایید منشا ایرانی این حمله سایبری از درگیر شدن چند ایالت مختلف این کشور با ماجرا خبر دادند”.
گزارش مایکروسافت از عملیات سایبری حکومت ایران؛ هکرهای ایرانی میتوانند انتخابات آمریکا را «تهدید» کنند: “در گزارش فنی منتشره آمده است که از زمان حمله ۷ اکتبر، هکرهایی همسو با حکومت ایران مجموعهای از حملات سایبری و عملیات نفوذ را با هدف کمک به حماس و تضعیف اسرائیل و متحدان سیاسی و شرکای تجاری آن انجام دادهاند. محققان مرکز آنالیز تهدیدات مایکروسافت گفتهاند فعالیت هکرهای وابسته به ایران ناگهان به شدت افزایش یافته و در عرض دو هفته از ۹ گروه شناساییشده به ۱۴ گروه رسیده است.»
در همین حال عملیات نفوذ سایبری نیز از تقریباً یک عملیات در هر ماه در سال ۲۰۲۱ به ۱۱عملیات در اکتبر ۲۰۲۳ افزایش یافت. مطابق دادههای منتشره هکرهای ایران حملات خود را به آلبانی، بحرین و ایالات متحده گسترش دادند و به گونهای موثرتر توانستند به اهداف خود آسیب وارد کنند. در یکی از این موارد، برنامههای تلویزیونی با اختلال مواجه شد و هکرها اخباری جعلی با استفاده از یک مجری تولیدشده توسط هوش مصنوعی پخش کردند. در گزارش فنی منتشره آمده است که از زمان حمله ۷ اکتبر، هکرهایی همسو با حکومت ایران مجموعهای از حملات سایبری و عملیات نفوذ را با هدف کمک به حماس و تضعیف اسرائیل و متحدان سیاسی و شرکای تجاری آن انجام دادهاند.
تحلیلگران امنیتی مایکروسافت هشدار دادهاند که تحرکات سایبری ایران میتواند برای انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ ایالات متحده «تهدید» باشد.
“اداره فدرال امنیت داخلی آلمان یک گروه هکری ایرانی را به جاسوسی سایبری علیه افراد و گروههای مخالف جمهوری اسلامیدر آلمان متهم کرد. این گروه که “شارمینگ کیتن” نام دارد بنا به ادعای سرویسهای اطلاعاتی غربی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وابسته است”.
افزایش شدید حملات سایبری از سوی حکومت ایران و حزبالله به اسرائیل: “گزارش سالانه منتشر شده از سوی اداره ملی سایبری اسرائیل نشان میدهد از زمان آغاز یورش نیروهای حماس به این کشور در روز ۱۵ مهر ۱۴۰۲، تعداد حملات هکری علیه اسرائیل دو و نیم برابر افزایش یافته است. این نهاد دولتی تاکید کرد بخش بزرگی از حملات شناسایی شده به هکرهای وابسته به جمهوری اسلامیو حزبالله لبنان مربوط میشود. گزارش منتشر شده تاکید کرد هدف از حملات سایبری اولیه ایجاد اختلافات عمومی در فضای جامعه اسرائیل بوده است”.
انتشار محتوای پروپاگاندای جمهوری اسلامیبه کمک هوش مصنوعی: “وپنایآی شرکت سازنده مدل مشهور هوش مصنوعی چتجیپیتی با انتشار گزارشی از کشف و حذف تعدادی از حسابهای وابسته به جمهوری اسلامی خبر داد. بر اساس این گزارش این حسابها در یک گروه پوششی رسانهای به نام “اتحادیه بینالمللی رسانههای مجازی” (IUVM)، از فناوری هوش مصنوعی برای نشر پروپاگاندای حکومت ایران استفاده میکردند.»
به گفته اوپنایآی، این گروه پوششی با سوء استفاده از سرویس چتجیپیتی از این نرمافزار به منظور نگارش متن و ویرایش مقالات و همچنین تهیه عناوین خبری و نیز برچسبگذاری محتوا استفاده میکرده است. مقالات این گروه پوششی به زبانهای انگلیسی و فرانسوی منتشر میشدند و غالب موضوعات آنها محتوایی ضد آمریکایی و ضداسرائیلی داشته و در آنها از فلسطینیها، “محور مقاومت” و سیاستهای منطقهای حکومت ایران پشتیبانی میشده است.
پیش از این در سال ۲۰۱۸ میلادی خبرگزاری «رویترز» نیز از کشف شبکه پوششی اتحادیه بینالمللی رسانههای مجازی خبر داده بود. دولت ایالات متحده آمریکا نیز در سال ۲۰۲۰ این شبکه را تحریم و افبیآی هم دامنههای اینترنتی آن را مصادره کرد اما بر اساس جدیدترین گزارشها، هیچکدام از این اقدامات نتوانسته است برنامههای ترویج پروپاگاندای این شبکه را متوقف کند. وزارت خزانهداری ایالات متحده آمریکا نیز این شبکه را وابسته به موسسه “بیان رسانهگستر” مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامیاعلام کرده بود.
پیامدهای انسانی
یکی از غمانگیزترین واقعیتهای تلخ و البته خونین در ارتباط با “جنگهای جدید” این است که در این جنگها غیرنظامیان به شدت آسیب میبینند و مهاجرتهای اجباری، تخریب زیرساختها و بحرانهای انسانی گستردهتر میشوند. در معرفی کتاب “جنگهای جدید” اثر هِرفرید مونکلِر آمده است: “عصر جنگهای بین دولتی ظاهراً رو به پایان است. اما جنگ به هیچ وجه ناپدید نشده بلکه فقط ظاهر خود را تغییر داده است. در جنگهای جدید، دولتها دیگر نقش اصلی را بازی نمیکنند، بلکه جنگسالاران، مزدوران و تروریستها هستند. خشونت عمدتاً علیه مردم غیرنظامی است. ساختمانهای بلند به میدان جنگ تبدیل میشوند، تصاویر تلویزیونی به سلاح تبدیل میشوند.» هِرفرید مونکلر پیامدهای این تحول را روشن میکند و نشان میدهد که چگونه با ناپدید شدن نبردهای کلاسیک و خطوط مقدم، تمایز بین جنگ و صلح نیز شکننده شده است: «جایی که دولتها دیگر انحصار نیروی نظامی را ندارند، نتیجه صلح با یک روندِ طولانیِ تلاش برای صلح جایگزین میشود که همیشه ادامه دارد”.
هِرفرید مونکلِر در توضیح تغییر شکل جنگ مینویسد: “بجای جنگ بین ارتشهای منظم که سعی میکردند یکدیگر را مغلوب کنند تا اراده سیاسی طرف مقابل را بیدفاع کرده و به تسلیم وادارند، یک ترکیب مبهم از انواع بازیگران خشونتآمیز جایگزین شده که از نیروهای مداخلهگر با مجوز سازمانهای بینالمللی تا فرماندهان جنگ محلی متغیر است که هدفشان تأمین قدرت و نفوذ در یک منطقه محدود است.»
نتیجه این تغییر این است که خط کلاسیک بین جنگهای بیندولتی و جنگهای داخلی و همچنین بین جنگهای بیندولتی و درگیریهای داخلی خشونتآمیز از بین رفته و هر دو نوع جنگ بطور فزایندهای در هم ادغام شدهاند. همزمان با اعزام نیروهای چندملیتی برای اجرای صلح، خشونت نظامی مشروعیت قانونی پیدا کرده است، بطوری که جنگ و اقدامات پلیسی به قدری به یکدیگر نزدیک شدهاند که اغلب به سختی میتوان آنها را از هم تمیز داد. در مقابل این “پلیسیسازی” جنگ، غیرقانونی شدن آن قرار دارد، بطوری که بازیگرانی بطور فزاینده وارد صحنه جنگ میشوند که به مقررات قانون جنگ زمینی دیوان بینالمللی دادگستری لاهه یا کنوانسیونهای ژنو اهمیت نمیدهند و قابلیت عملیاتی خود را از طریق استفاده از روشهای جنگ نامتقارن به دست میآورند: آنها غیرنظامیان را با استفاده از آنها به عنوان پوشش و پشتیبانی لجستیک به درگیریهای نظامی میکشانند، یا آنها را به هدف اصلی حملات خود تبدیل میکنند.
تروریسم به عنوان یک استراتژی جهانی، نقطه پایانیِ موقت یک تحول است که در آن جنگ از یک رویارویی بین دستگاههای نظامی حرفهای به مجموعهای از کشتارها توسط ستیزهجویانی که به عنوان غیرنظامی ظاهر میشوند، تبدیل شده است. مهمترین دستاورد حقوق بینالملل بشردوستانه، یعنی تمایز بین مبارزان و غیرمبارزان [غیر نظامیان]، به این ترتیب بیاعتبار شده است“.
حکومت جمهوری اسلامی و نیروهای تروریستی وابسته به آن بهترین مصداق برای این جمله هِرفرید مونکلِر هستند که: “آنها غیرنظامیان را با استفاده از آنها به عنوان پوشش و پشتیبانی لجستیک به درگیریهای نظامی میکشانند، یا آنها را به هدف اصلی حملات خود تبدیل میکنند.”
گروه تروریستی حماس بعد از حمله جنایتکارانه به داخل خاک اسرائیل و کشتن ۱۲۰۰ نفر و تجاوز به بسیاری از زنان اسیر، به داخل غزه فرار کرده و بین مردم غیرنظامی پنهان شد. اسناد موجود نشاندهنده آن هستند که آنها در داخل بیمارستانها و مدارس یا در کنار آنها تونلهای خود را احداث کرده و عملا مردم غیرنظامی را به سپر حفاظتی خود تبدیل کردند. اینگونه است که به قول هِرفرید مونکلِر: “با ناپدید شدن نبردهای کلاسیک و خطوط مقدم، تمایز بین جنگ و صلح نیز شکننده شده است”.
اینها فقط تیتر نمونههایی از جنگ جنایتکارانه هستند:
نیروهای دفاعی اسرائیل «در انفجاری» تونل حماس زیر بیمارستان شفای غزه منهدم کرد.
اسرائیل از کشف تونل ۵۵ متری حماس زیر بیمارستان شفا خبر داد.
اتحادیه اروپا حماس را بهدلیل «سپر قرار دادن» بیمارستانها و شهروندان محکوم کرد.
” ۲۷ کشور اروپایی روز دوشنبه بهاتفاق آراء، گروه افراطی حماس را بهدلیل آنچه استفاده از بیمارستانها و افراد غیرنظامی به عنوان «سپر انسانی» در جنگ با اسرائیل خواندند، محکوم کردند و در عین حال خواستار ایجاد مسیر دریایی برای کمکرسانی به مردم نوار غزه شدند”.
اقدامات گروه حماس که از سوی رژیم ایران حمایت میشود، دامنه جنگ را آنچنان گسترش داد که رفتارهای غیرمتناسب ارتش اسرائیل را به دنبال داشت:
عفو بینالملل اسرائیل و حماس را متهم به جنایات جنگی کرد.
دیوان بینالمللی دادگستری به اسرائیل دستور داد تا حمله نظامی خود به رفح را متوقف کند.
“قضات دادگاه عالی سازمان ملل روز جمعه ۲۴ مه (۴ خرداد) به اسرائیل دستور دادند تا حمله نظامی خود به شهر رفح در جنوب غزه را متوقف کند. دیوان بینالمللی دادگستری اعلام کرد که «متقاعد نشده است» تخلیه رفح و سایر اقدامات اسرائیل برای کاهش درد و رنج فلسطینیان کافی بوده باشد”.
آنچه امروز در غزه شاهد آن هستیم بیاثر شدن کنوانسیونهای بینالمللی در ارتباط با جنگ و مناطق جنگی و حفاظت از غیرنظامیان و تائید این جمله هِرفرید مونکلِر است که: “تروریسم به عنوان یک استراتژی جهانی، نقطه پایانی موقت یک تحول است که در آن جنگ از یک رویارویی بین دستگاههای نظامی حرفهای به مجموعهای از کشتارها توسط ستیزهجویانی که به عنوان غیرنظامی ظاهر میشوند، تبدیل شده است. مهمترین دستاورد حقوق بینالملل بشردوستانه، یعنی تمایز بین مبارزان و غیرمبارزان [غیر نظامیان] به این ترتیب بیاعتبار شده است“.
باید توجه داشت که این سیاست جنگی در غزه حاصل دخالتهای جمهوری اسلامی و نیروهای تروریستی وابسته به آن است که برای پیشبرد اهداف خود به راحتی مردم غیرنظامی را سپر خود کرده یا مناطق مسکونی و تاسیسات پزشکی یا آموزشی را مورد سوء استفاده قرار میدهند. خامنهای رهبر حمهوری اسلامیپس از عملیات تروریستی حماس گفت: “ما پیشانی و بازوی طراحان مُدبر و هوشمند و جوانان فلسطینی را میبوسیم“.
البته چندی بعد یک تشکل اسلامی نزدیک به خامنهای به نام “شورای ائتلاف اصولگرایان» یا همان «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی(شانا)” در اطلاعیهای با بیانی صریحتر از خامنهای در تجلیل از نقش سردار سپاه محمدرضا زاهدی که در ساختمان جنب کنسولگری رژیم ایران در دمشق کشته شد، نوشت: “نقش راهبردی شهید زاهدی در تشکیل و استحکام بخشی به جبهه مقاومت و همچنین طراحی و اجرای طوفانالاقصی از افتخارات بزرگ او” است.
گردانهای عزالدین قَسّام، شاخه نظامی حماس نیز پس از کشته شدن محمدرضا زاهدی در مورد او اطلاعیه صادر و از نقش او در ایجاد «جبهه مقاومت» و طراحی و اجرای عملیات ۷ اکتبر (طوفان الاقصی) علیه اسرائیل ستایش کرده و اعلام کرد: “گردانهای شهید عزالدین قسام شهادت فرمانده بزرگ محمدرضا زاهدی (ابومهدی) را به امت اسلامی و عربی تسلیت میگوید… ما در گردانهای قسام ضمن محکوم کردن این ترور بزدلانه و ناجوانمردانه، نقش پررنگ و برجسته شهید ابومهدی در تقویت جبهه مقاومت علیه رژیم اشغالگر صهیونیستی طی سالیان متمادی و نقش بارز ایشان در نبرد طوفان الاقصی را میستاییم“.
همچنین باید به نقش جمهوری اسلامی در کشتار مردم سوریه در جریان سرکوب این مردم توسط بشار اسد اشاره کرد که طی آن حداقل ۵۰۰ هزار نفر کشته و بیش از ۱۱ میلیون نفر آواره شدند که تقریبا نیمی از آنها ناچار به فرار از کشور خود شدند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه گروههای تروریستی حزبالله، فاطمیون و زینبیون و برخی گروههای محلی در این جنگ و کشتارها دخالت مستقیم داشتند:
همچنین باید به مداخلات حکومت ایران در یمن اشاره کرد که در اثر آن هزاران نفر کشته و میلیونها نفر به گرسنگی و آوارگی دچار شدند:
*****
اهمیت این موضوع برای ما ایرانیان
ما ایرانیان حکومت اسلامی حاکم بر کشور را بیشتر به عنوان نظامی شلخته و بینظم که هئیتی و لاتمنشانه حکومت میکند میشناسیم. باید دانست “نظم” این حکومت در “بینظمی”اش است. این ویژگی است که او را غیرقابل محاسبه و غیرقابل پیشبینی میکند. از همین رو میتواند در ابعاد غیر قابل تصور سرکوب کرده و دست به کشتار بزند. چنین حکومتی به هیچ اصل انسانی و اخلاقی یا به هیچیک از قوانین در چهارچوب حقوق بینالملل یا حتی قوانین خودش پایبند نیست. این حکومت آنجا که لازم باشد حتی امام زمان خودشان را هم فدای مصلحت حفظ نظامخواهد کرد. این حکومت چه بر اساس یک تئوری یا بر اساس آموزههای دینی، خوب میداند که در دنیای امروز جنگی جدید حاکم است که باید قوانین و دستور العمل جدیدی برای آن نوشت.
آشنائی ما با نظریه "جنگ های جدید" می تواند به ما از دو موضع کمک می کند:
الف) در چگونگی مواجه با روش های سرکوب رژیم حاکم به ما کمک می کند تا درک و شناخت بهتری از دشمن مشترکمان، یعنی حکومت اسلامی حاکم بر ایران بدست بیاوریم. شناخت بهتر و درستتر از دشمن به ما کمک میکند تا رفتار این حکومت را بهتر درک کرده و اقدامات آن را بهتر ارزیابی کنیم. همه اینها به ما کمک میکند مبارزه با این حکومت را موثرتر، کمهزینهتر و سریعتر پیش ببریم.
وقتی ما ایرانیان نظریه “جنگهای قدیم- جنگهای جدید” را مطالعه کرده و آن را در ارتباط با ایران و رژیم حاکم بررسی کنیم، متوجه میشویم این حکومت یکی از بازیگران اصلی این میدان و یکی از اصلیترین نویسندگان قوانین نانوشته این جنگ است. چنین رژیمی در “جنگ با مردم ایران” نیز به سادگی عقب نخواهد نشست و از هر روش غیر قابل تصور برای رسیدن به اهدافاش استفادهخواهد کرد: آتش زدن سینما رکس آبادان، اعدامهای سریع افسران و وابستگان حکومت پهلوی پس از پیروزی انقلاب ۵۷، وضع قوانین آپارتاید جنسی علیه زنان و سرکوب مستمر زنان در همه عرصهها، سرکوب همه “اقلیتهای” قومی، مذهبی و جنسیتی، اعدامهای گسترده سالهای اول انقلاب، قطع دست و کور کردن چشم، کشتار مردم استان کردستان و بمباران آنها، کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، قتلهای زنجیرهای، دستگیری و زندان و شکنجه و تجاوز به زنان و مردان و حتی نوجوانان و کودکان، خوراندن دارو به زندانیان سیاسی و کشتن یا به خودکشی کشاندن آنها، شلیک مستقیم گلولههای ساچمهای به چشم تظاهرکنندگان، استفاده از گاز رقیق شده شیمیائی در مدارس دخترانه برای ترساندن آنها با هدف دوری از تظاهرات، شلیک به کولبران یا سوختبران زحمتکش، شلیک موشک و سرنگونی هواپیمای اوکراینی، گروگانگیری ایرانیان دوتابعیتی، دزدی دریائی و حمله به کشتیهای تجاری در خلیج فارس یا جاهای دیگر، طراحی و سازماندهی حمله حماس در ۷ اکتبر علیه اسرائیل و کشتار مردم و حتی تجاوز به اجساد، بمبگذاری در امکان عمومی و کشتار مردم غیرنظامی در داخل یا خارج کشور و… همچنین: تولید و انتشار اخبار کاملا دروغ در رسانهها، شایعهپراکنیهای گسترده در شبکههای اجتماعی، اقدامات سایبری علیه مخالفین برای به جان هم انداختن آنها، استفاده از روشهای تکنیکی جدید برای کنترل شهروندان و تلفن و ارتباطات آنها و… همه و همه این روشها بیش از چهار دهه است که از سوی حکومت اسلامی علیه شهروندان ایرانی اِعمال شده است. این روشها هر سال با پیشرفت تکنیک، جدیدتر- گستردهتر و البته پیچیدهتر هم شدهاند.
با همه این تلاشها و پس از ۴۵ سال، رژیم اسلامی هنوز نتوانسته مردم ایران را بطور کامل سرکوب کرده و همچنان از سرنگونی به دست مردم در هراس است.
شناخت دشمن و روشهای او به ما کمک میکند تا آن را دست کم نگیریم و بدانیم نباید گذاشت ابتکار عمل در دستش باشد. باید در تظاهرات یا هر آکسیون اعتراضی از روشهای جدید و مبتکرانه استفاده کرد تا حکومت و نیروهای سرکوبگرش گیج شده و نتوانند از سناریوهای از پیش آماده برای پراکنده کردن یا سرکوب مردم استفاده کنند.
ب) در ارتباط با جوامع غیر ایرانی و روابط خارجی می توان با ارائه فاکت و اسناد در مورد اینکه چرا و چگونه جمهوری اسلامی یکی از بازیگران اصلی در عرصه “جنگ جدید” است، افکار عمومی جهان را به نقش مخرب این رژیم هرچه بیشتر آگاه کرده و روشن کنیم که پشت همه این اقدامات یک سیستم و نظام فکری و یک تئوری خوابیده است. بدین ترتیب افکار عمومی جهان، به ویژه خبرنگاران و سیاستمداران در کشورهای غربی بهتر متوجه خواهند شد که مماشات یا کوتاهی در برابر این رژیم فقط آن را جریتر کرده و ابتکار عمل را از دست آنها خارج خواهد کرد و این میتواند منافع بینالمللی این کشورها یا روند تحولات در ارتباط با جامعه و درون کشورهای خودشان را به جائی برساند که مهار وضعیت را برای آنها سخت و پرهزینه کند. دخالت و نفوذ جمهوری اسلامی و گروههای وابسته به آن در جریان تظاهرات دفاع از حماس هم در خیابانها و هم در دانشگاهها، برگزاری تظاهرات سالانه روز قدس، برگزاری مراسم سینهزنی در روز عاشورا در خیابانهای برخی شهرهای کشورهای غربی، برگزاری نمازهای جماعت در خیابانها و میدانهای شهرهای بزرگ غربی، تشویق دختران نوجوان و خانوادههایشان به استفاده از حجاب، رشد صیغه و ازدواجهای اجباری- اسلامی در برخی کشورهای غربی و… فقط نمونههایی از این تخریب خزنده و خطرناک هستند.
عکس و پردازش: کیهان لندن