روز چهارشنبه 31 ژانویه 2024 فیلم مستند "بچه های قرارگاه اشرف" در جشنواره سالیانه فیلم گوتنبرگ در سوئد به نمایش در آمد. کارگردان این فیلم سارا معین می باشد. در این فیلم سرنوشت دو زن و دو مرد ایرانی به تصویر کشیده شده است. این چهار نفر امروز در آغاز یا در میانه چهل سالگی عمرشان هستند و در سوئد زندگی می کنند. این افراد کودکی خودشان را در مناسبات سازمان مجاهدین خلق در عراق گذرانده بودند زیرا پدر و مادرشان اعضای این سازمان بودند.
سازمان مجاهدین در سال ۱۳۶۹ و آغاز دهه ۷۰ خورشیدی/ آغاز دهه ۹۰ میلادی، صدها کودک که در قرارگاه ها و پایگاه های این سازمان در عراق ساکن بودند را از پدر و مادرشان جدا و آنها را از عراق به کشورهای مختلف فرستاد. تعداد این کودکان بین ۷۰۰ تا ۹۰۰ نفر برآورده می شود. سازمان با این اقدام، کودکان را از پدر و مادر محروم و بنیاد خانواده را نابود کرد. سازمان مجاهدین در مورد سرنوشت این کودکان هیچگاه هیچ گزارشی منتشر نکرده و از وضعیت بسیاری از آنها اطلاعی در دست نیست. فیلم مستند "بچه های قرارگاه اشرف" بر اساس داستان زندگی این چهار نفر، به سرنوشت همین کودکان اختصاص دارد.
واکنش سازمان مجاهدین خلق
سازمان مجاهدین خلق در اطلاعیه ای با امضای شواری ملی مقاومت و با عنوان "نمایش ابلهانه با مزدوران وزارت اطلاعات آخوندها در باره کودکان کمپ اشرف در سوئد" به تاریخ 31 ژانویه 2024، یعنی همان شب نمایش فیلم مستند "بچه های قرارگاه اشرف"، خشم و عصبانیت خود نسبت به این مستند را با الفاظ و کلماتی مشمئز کننده به نمایش گذاشت. سازمان مجاهدین بجای مسئولیت پذیری و پاسخگوئی و بجای پرداختن به موضوع و محتوای فیلم و پاسخ دادن به فاکت ها و اسناد و بجای پرداختن به گفته های چهار نفری که این مستند به سرنوشت آنها پرداخته، به اتهام زنی کور و بی پایه و اساس برعلیه این چهار نفر پرداخته و با آسمان و ریسمان کردن و بافتن هر چیز بی ربطی به هم، واکنش نشان داده است. به این نمونه ها توجه کنید: "یک فقره فیلمسازی ابلهانه، چهار مزدوربچهٔ لو رفته... که در خدمت اطلاعات آخوندها به چریدن مشغول هستند، نمایش وزارتی و بازیگران روحوضی".
منطق حاکم بر سازمان مجاهدین خلق و روشی که این سازمان از آن استفاده می کند، همان منطق و روشی است که جمهوری اسلامی حاکم بر ایران از آن استفاده می کند: مسئولیت ناپذیری، عدم پاسخگوئی، اتهام زنی بی پایه و اساس، دروغ و فریبکاری، مظلوم نمائی، ترور شخصیت، تهدید، عدم تحمل هرگونه دگراندیش یا نقد، سرکوب هر نوع مخالفت و. ... سازمان مجاهدین برای پیشبرد این روش ابزار مختلفی در اختیار دارد، از جمله: رسانه های مختلف رادیو- تلویزیونی، شبکه های اجتماعی در اینترنت، لشکر سایبری، تیم های هوچی گر و حزب الهی که جان نثار رهبر بوده و وظیفه به هم زدن جلسات را به عهده دارند و...
سازمان مجاهدین خلق با هوچی گری، ترور شخصیت و اتهام زنی به دست اندرکاران فیلم مستند "بچه های قرارگاه اشرف" دو هدف مشخص را دنبال می کند، اول: ترساندن افراد دیگری است که ممکن است بخواهند از لاکِ سکوتِ سالیان دراز بیرون آمده و بخواهند در مورد حقایق پنهانِ درونی سازمان مجاهدین خلق لب به سخن باز کنند، بویژه زنان و کودکان سابق که در قرارگاه اشرف بوده اند.
دوم: ترساندن افرادی که به حقایق پنهان در درون سازمان مجاهدین علاقمند بوده و می توانند از طریق رسانه ها، مصاحبه یا فیلم و مستند سازی روی این موضوع کار کرده و توانائی آن را دارند که این موضوع را در ابعاد وسیع تری در صحنه افکار عمومی به نمایش بگذارند.
روشنگری و دادخواهی
فیلم مستند "بچه های قرارگاه اشرف" گامی است در جهت روشنگری که ایرانیان و جهانیان با ماهیت فریبکار و ضد انسانی سازمان مجاهدین خلق آشنا شوند. این فیلم در حد محدودی پرده از حقایق پنهان در درون سازمان مجاهدین که این سازمان از علنی شدن آنها جلوگیری می کند برمی دارد. این مستند بر اساس سرنوشت کودکانی که کودکی و خانواده آنها از آنها گرفته شده، ساختار فرقه گرایانه و مافیائی سازمان مجاهدین خلق را آشکار می کند.
این فیلم همچنین گامی است در جهت دادخواهی. کودکان دیروز که امروز بزگسالانی آگاه هستند، پس از سال های طولانی، سکوت خود را شکسته و به سخن در آمده اند. آنها با اعتماد به نفس برای عبور از دردها و تراومائی که از کودکی در چنگال آن اسیر بوده اند از حقایقی که دیده و تجربه کرده اند سخن می گویند و این، اولین قدم در مسیر طولانی دادخواهی است. کارگردان و تهیه کننده فیلم و بویژه افرادی که این فیلم مستند به زندگی آنها پرادخته است، شایان حمایت و تشویق می باشند.
باید امیدوار بود که این فیلم، دیگر کودکانی که در درون سازمان مجاهدین دچار ضربه های شدید روحی- شخصیتی شده اند را نیز به سخن در بیاورد و الگوئی شود که همه آنهانی که در درون سازمان های سیاسی ایران یا در درون نهادهای حکومتی و خانواده مسئولین آن، مورد سرکوب قرار گرفته و از حقوق انسانیشان محروم شده اند سکوت را به کنار گذاشته و به دادخواهی بپردازند. به این ترتیب می توان امیدوار بود که ایران آینده از تکرار چنین جنایت هائی به دور بماند. در تصویری بزگ تر، این، گامی کوچک در جهت تقویت خودآگاهی و اعتماد به نفس قربانیانی می باشد که به سکوت کشانده شده اند.