روزنامه آلمانی «دیتسایت» هفته گذشته با انتشار یک گزارش تحقیقی در مورد سازمان مجاهدین خلق، این سازمان را متهم میکند که در قلب آلمان در برلین روابط فرقهای را بر مناسبات خود حاکم کرده و تلاش میکند با تاکید فریبکارانه در این مورد که گویا نیرویی دمکراتیک و مدافع حقوق زنان و حقوق بشر است، سیاستمداران آلمان را به حمایت از خود جذب کند. این گزارش اضافه میکند سازمان مجاهدین با روشهای دروغین و تحت عنوان دفاع از کودکان، شکنجهشدگان یا آنان که در معرض اعدام قرار دارند به جمعآوری پول و کمک مالی از مردم در آلمان اقدام کرده، بیآنکه بگوید که این پولها را برای برنامههای تبلیغی خود خرج میکند.
نویسنده این گزارش با نام بردن از برخی سیاستمداران آلمان از جمله دو رئیس سابق پارلمان آلمان که از سازمان مجاهدین خلق دفاع میکنند، تلاش میکند تا بر اساس گفتههای اعضای جدا شده این سازمان که در دفتر اصلی این سازمان در برلین کار میکردهاند، روشهای لابیگری این تشکیلات برای جذب سیاستمداران را توضیح دهد. گزارشگر پس از گفتگو با برخی نمایندگان جوانتر پارلمان آلمان به نقل از آنها مینویسد که آنان از محتوای واقعی برنامههای مجاهدین اطلاعی ندارند ولی چون اسامی همکاران قدیمیتر و شناختهتر خود را در لیست حمایت از مجاهدین دیدهاند و با تصور اینکه این تشکیلات از آرمان آزادی برای مردم ایران دفاع میکند، از مجاهدین دفاع کرده یا در برنامههای آنها شرکت کردهاند.
در این گزارش به یک ویلای متعلق به سازمان مجاهدین خلق در مرکز برلین در محله خوشنشین «ویلمرزدورف» Wilmersdorf اشاره میشود که حدود ۵۰ زن و مرد وابسته به این سازمان در آن زندگی و کار میکنند.
گزارشگر به نقل از برخی اعضای سابق مجاهدین که پیشتر در این ویلا زندگی و کار میکردهاند مینویسد: اگر چه این سازمان مدعی مبارزه با رژیم مذهبی حاکم بر ایران برای تحقق دمکراسی و آزادی است، اما خود با تکنیکهای شستشوی مغزی به دستکاری ذهن اعضایش مشغول بوده و آنها را ناگزیر به ماندن در این تشکیلات میکند. آنها در نشستهای روزانه ایدئولوژیک باید از خود انتقاد کرده و افکار و تصورات جنسی خود را در حضور جمع بازگو کنند.
«دیتسایت» تاکید میکند سازمان مجاهدین پیشتر در یک اطلاعیه رسمی استفاده از روشهای شستشوی مغزی را «دروغ و اتهام» اعلام کرده و یک دفتر وکالتی از طرف مجاهدین نیز در مورد این اتهامات میگوید: «چنین اتهاماتی اساسا توسط وزارت اطلاعات رژیم ایران هدایت میشود.»
«دیتسایت» مینویسد برای تنظیم این گزارش ماهها وقت صرف شده، با برخی اعضای پیشین و جدا شده سازمان مجاهدین صحبت شده و با چندین متخصص گفتگو و برخی منابع در آرشیو بررسی شدهاند.
«شورای ملی مقاومت» یک عنوان پوششی برای فعالیتهای سازمان مجاهدین خلق
این گزارش مینویسد: مجاهدین هزاران عضو و هوادار داشته و فعالیتهای خود در اروپا و آمریکا را با استفاده از عنوان «شورای ملی مقاومت» پیش میبرند. دفتر مرکزی آنها در پاریس و دفتر اصلی آنها در آلمان نیز در همان ویلا در برلین قرار دارد. مجاهدین تا سال ۲۰۰۹ در لیست تروریسم [اروپا] قرار داشتند. بعد از خروج از این لیست، دیگر عملیات نظامی نداشته و بیشترین تمرکز خود را بر روی لابیگری میان سیاستمداران در کشورهای مختلف متمرکز کردهاند. آنها در تماس با دیپلماتها از آنها میخواهند که روابط خود را با رژیم ایران قطع کنند. در حال حاضر نیز بیشترین فعالیت تبلیغی خود را بر روی اقدامات هستهای رژیم ایران متمرکز کردهاند. از معروفترین سیاستمدارانی که در برنامههای مجاهدین شرکت کردهاند میتوان از مایک پنس معاون پیشین رئیس جمهور سابق آمریکا نام برد که در اواخر ماه اکتبر در یک گردهمایی مجاهدین از مریم رجوی رهبر ۶۷ ساله مجاهدین با عنوان «الهامبخش برای جهان» یاد کرد.
در آلمان نیز سالهاست که سیاستمدارانِ هوادار مجاهدین در تشکلی با نام «کمیته همبستگی برای ایران آزاد» گرد آمدهاند. یکی از اعضای شورای این کمیته، ریتا زُوسموس، رئیس پیشین پارلمان آلمان میباشد. او حاضر نیست در مورد پرسشهای مرتبط با اتهامات مربوط به سازمان مجاهدین اظهار نظر کند. “سایت” سپس نام برخی دیگر از نمایندگان، از احزاب مختلف آلمان که در برنامههای سازمان مجاهدین شرکت کردهاند را میآورد. در بین آنها، نام نوربرت لامِرت که او نیز پیشتر رئیس پارلمان آلمان بود برجسته تر میباشد. این سیاستمداران از جمله در یک ویدئوکنفرانس بین المللی مجاهدین در نوامبر ۲۰۲۰ شرکت داشته یا اطلاعیههای حمایتی از آنها را امضا کردهاند.
گزارش «دیتسایت» در ادامه با طرح این پرسش که یک سازمان الهامبخش دمکراتیک یا یک فرقه خطرناک؟ به نقل از برخی از جداشدگان این سازمان، به چند نمونه از روشهای فرقهای حاکم بر این سازمان اشاره میکند و مینویسد منابعی که با آنها صحبت شده، تاکید کردهاند، نه تنها نمیخواهند نامیاز آنها برده شود، بلکه نمیخواهند سن یا جنسیت آنها و یا آن دوره زمانی که آنها از آن سخن میگویند مطرح شود.
روشهای کنترل
یکی از آنان که قبلا در عراق بوده و از آنجا به آلمان آمده به این روزنامه میگوید: «فکر میکردیم به اروپا میآییم، در جایی که آزادیست. اما مسئولین سازمان در همین برلین هم ما را کنترل میکردند. هم ذهنیت و احساسات ما را و هم ارتباطات اجتماعی و امور مالی ما را کنترل میکردند.» او اضافه میکند: «ما فقط برای ورزش یا ماموریتهایی که سازمان میداد میتوانستیم از آن ویلا بیرون برویم و باید حداقل دو نفره بیرون میرفتیم تا یکی آن دیگری را کنترل کند.»
این عضو جدا شده از دفتر اصلی مجاهدین در برلین میگوید: «آنزمان زنها در قسمت زیر شیروانی ساختمان و مردان در زیرزمین میخوابیدند. اغلب چهار نفر و بعضی وقتها هم ده نفره در یک اتاق بودند. برخی از مسئولین بالا- اکثرا زن و در سطوح رهبری- امتیاز ویژه داشتند. آنها اتاق یک نفره یا تلویزیون داشتند و رفت و آمدشان آزاد بود. بعضی وقتها حامیان سازمان مجاهدین به این ویلا سر میزدند، از جمله ریتا زُوسموس. اما در این بازدیدها آنها فقط چیزی را میدیدند که باید ببینند.»
«دیتسایت» به نقل از یکی دیگر از اعضای پیشین مجاهدین که در این ویلا زندگی میکرده مینویسد: «برنامه روزانه بسیار فشرده بود. ساعت هفت صبح بعد از صبحانه، کار روزانه شروع میشد. بعضی وقتها برای جمعآوری کمک مالی به خیابان میرفتیم. شبها نشستهای ایدئولوژیک برقرار بود و آنجا باید افکار و ذهنیت خود را بیرون میرختیم، مثلا اگر به خانواده فکر کرده بودیم. از نظر سازمان چنین فکری «ضدانگیزه مبارزاتی» علیه رژیم است.» این عضو جداشده مجاهدین به یکی از روشهای تحقیرکننده اشاره کرده و میگوید: «اگر افکار و فانتزیهای جنسی به ذهنمان خطور کرده بود، باید به آن اعتراف میکردیم. باید با نوشتن همه این افکار بر روی کاغذ، خود را غسل میدادیم. مثلا اگر من کسی را در خیابان دیده و در فانتزی خودم با او خوابیده بودم، باید این را گزارش میکردم.»
این گزارش همچنین به این موضوع پرداخته که چگونه اعضای مجاهدین در این سازمان رام و مطیع شده و چرا ترک آن مناسبات برایشان مشکل میشود. یکی از روشهای شناختهشده در بین سِکتها و گروههای فرقهای، خستگی از شدت کار و بیخوابی دادن غیرمستقیم به اعضاست. عضو جداشده مجاهدین در این مورد میگوید: «اغلب تا اواخر شب جلسات تشکیلاتی داشتیم، بعضی وقتها این جلسات از ساعت ۲۲ تا ۴ صبح طول میکشید. ما اکثرا بیخوابی مفرط داشته و خسته بودیم.»
یکی دیگر از روشهای تاثیرگذاری روی اعضا، نابودی همه رابطههای اجتماعی است. ساکنین آن ویلا به ندرت اجازه داشتند پدر، مادر، خواهر، برادر یا فرزندان خود را ببینند. خیلیها فقط شاید سالی یکبار اجازه چنین دیداری داشتند. اجازه دیدار اعضای خانواده وسیلهای شده بود برای تاثیرگذاری روی افراد، به این ترتیب که اگر کسی سرسپردگی و اطاعت بیشتری نشان میداد، میتوانست از این امتیاز استفاده کند. اگرهم کسی مخفیانه افراد خانواده را میدید، برای مدتها مورد انتقاد و زیر فشار روحی قرار میگرفت.
ترس از خروج از سازمان
این گزارش در ادامه به نقل از اعضای جداشده مجاهدین در مقرّ اصلی این سازمان در برلین مینویسد: ارتباط آنها به میزان زیاد با دنیای خارج قطع بود. آنها فقط برنامههای تلویزیون خودِ مجاهدین را که برایشان پخش میشد نگاه میکردند. اگر کسی رادیوتلویزیونهای دیگر را میدید یا میشنید و یا اگر روزنامهای میخواند، مورد انتقاد قرار میگرفت. گوش دادن به موزیکی که خود آدم بخواهد انتخاب کند ممنوع بود. اینترنت و تلفن همراه ممنوع بود. کامپیوترهای داخل ویلا و اینترنت داخل ساختمان دستکاری و محدود شده بودند. هفتهای یک شب یک فیلم سینمایی پخش میشد که صحنههای بوسیدن یا صحنههای سکسی آن سانسور شده بود.
به گفته یکی از اعضای جداشده مجاهدین، مسئولین سازمان در دل اعضا ترس ایجاد میکردند که اگر زمانی از سازمان جدا شوند ماموران وزارت اطلاعات همه جا در کمین آنها هستند. مسئولین سازمان در مورد مردم و دنیای بیرون از سازمان مجاهدین میگفتند: «آدمهای بیرون، آدمهایهای خیلی خودخواهی هستند، فقط به خودشان فکر میکنند و در زندگی هم هدفی ندارند. ولی ما مبارزان آزادی هستیم.» مسئولین مجاهدین دنیای خارج از تشکیلات را برای اعضای خود مثل جهنم تصویر و در مقابل، سازمان را مثل بهشت معرفی میکردند. به گفته یکی از اعضای جداشده، اگر چه در حرف درهای خروجی سازمان همیشه باز بود، اما به دلیل این القائاتِ ذهنی، آنهم برای سالهای طولانی، برداشتن گام عملی برای خروج از سازمان واقعا بسیار سخت بود. این عضو جداشده میگوید: «من اصلا تصور نداشتم که خارج از سازمان و در دنیای بیرون، واقعا چیز باارزشی در انتظار من باشد.»
آوردن تظاهرکننده از کشورهای شرق اروپا
اما هدف این القائات و شستشوی مغزی چه بود و مجاهدین ساکن در آن ویلا دنبال چه چیزی بودند؟ جداشدگان از مجاهدین میگویند: آنها نیروی کار ارزانی بودند که شش روز در هفته از اول صبح تا آخر شب باید کار میکردند. یکی از کارهای آنها ارتباط با سیاسمتداران بود. برخی وبسایت آلمانیزبان سازمان را اداره و بهروز میکردند. عدهای دیگر جلسات سخنرانی را سازماندهی میکردند. حتا برای چنین مراسمی افرادی از کشورهای شرق اروپا سازماندهی و به برلین آورده میشدند. «دیتسایت» توضیح میدهد که خبرنگاران این رسانه در ماه ژوئیه در مراسمی که در برلین در محل دروازه براندنبورگ برگزار شده بود با چند نفر از تظاهرکنندگان از کشور اِسلوواکی و لهستان صحبت کردهاند. آنها توسط مجاهدین به این مراسم آورده شده بودند. یکی از زنان شرکت کننده گفت که در ازای شرکت در این تظاهرات با پرداخت فقط ۴۵ یورو یک تور مسافرتی به برلین همراه با هتل نصیبشان شده. این زن در پاسخ به این پرسش که از این مسافرت چطور مطلع شده، وی در حالی که آرم مجاهدین را تکان میداد، جواب داد: از طریق فیسبوک. و وقتی سوال شد موضوع مسافرت چی بود، گفت: «دفاع از حقوق بشر در ایران!»
فریبکاری و سوء استفاده از موضوعات انسانی برای جذب کمک مالی
برخی از اعضای مجاهدین ساکن در دفتر اصلی آنها در برلین در کار جمعآوری کمک مالی فعال بودند. برخی از آنها با برنامه و هدف قبلی به سراغ آدمهای پولدار رفته و به خانه آنها مراجعه میکردند. برخی دیگر در خیابانها و یا مراکز خرید عمومی با نشان دادن عکس شکنجهشدگان یا کودکان گرسنه، پول جمعآوری میکردند. این کمکها به انجمنهایی که سرنخ آنها به همین ویلای مجاهدین وصل میشد، پرداخت میشد. کمک کنندگان نمیدانستند که سازمان مجاهدین در پشت این فعالیتهاست و این کمکها خرج فعالیتهای این سازمان میشود.
برخی از آن انجمنها که این کمکهای مالی به نام آنها جمعآوری میشد هنوز هم فعال هستند از جمله «امدادرسانی به حقوق بشر در ایران Hilfswerk für Menschenrechte im Iran»، «انجمن آزادی و انسان Verein für Menschen und Freiheit» و «انجمن امید و آینده Verein für Hoffnung der Zukunft».
در گذشته مرکز مطالعات اجتماعی آلمان که محل خرج کمکهای جمعآوری شده این انجمنها را کنترل میکند، هشدار داده بود که حسابهای آنها شفاف نیست. اعضای جداشده مجاهدین در این مورد میگویند: در حقیقت این انجمنها توسط افراد دیگری بجز آنهایی که اسمشان رسمی در لیست هیئت رئیسه بود، اداره میشد. کسانی هم که کمک مالی به این انجمنها میکردند، از هدف واقعی و اینکه این پولها در کجا خرج میشود، بیاطلاع بودند. یکی از این جداشدگان میگوید: «ما به کمککنندگان نمیگفتیم این پولها برای سازمان مجاهدین است بلکه برای مثال میگفتیم برای زنی است که در خطر سنگسار قرار دارد.» این در حالیست که این مبالغ در واقعیت خرج تظاهرات و برنامههای سازمان مجاهدین میشد. برخی از کسانی که در این ویلا برای مجاهدین کار میکردند، بیمه درمانی نداشتند، ماهیانه ۵۰ تا ۱۰۰ یورو و کمی هم پول برای خرید سیگار دریافت میکردند. سازمان مجاهدین به پرسشهای مربوط به این موضوع نیز هیچ پاسخی نمیدهد.
قربانی رژیم ایران بودن تائیدی بر دمکراتیک بودن نیست
سازمان مجاهدین خلق پیوسته در معرض اتهاماتی همچون مناسبات فرقهای، دروغ و فریبکاری و کلاهبرداریهای مالی قرار داشته است. با وجود این در بسیاری موارد اصلا به پاسخگویی فرا خوانده نمیشود یا با مجازات سبکی موضوع خاتمه یافته و آنها هم همیشه تکرار میکنند که اینها تبلیغات رژیم حاکم بر ایران است. در افکار عمومی [آلمان] حتا تا حدودی این تصور که آنها مبارزان آزادی هستند، جا افتاده است. یک دلیل هم این است که بطور واقعی رژیم ایران علیه آنها تبلیغ کرده و حتا آنگونه که سازمان اطلاعات و امنیت آلمان گزارش میدهد، رژیم ایران در آلمان نیز علیه آنها جاسوسی میکند. جدا از آلمان، در ماه فوریه گذشته دادگاهی در بلژیک یک دیپلمات حکومت ایران را به ۲۰ سال زندان محکوم کرد. اتهام وی این بود که در سال ۲۰۱۸ یک بمبگذاری را در مراسم سالانه مجاهدین در فرانسه طراحی و سازماندهی کرده بود.
امید نوری پور نماینده ایرانیتبار پارلمان آلمان از حزب سبزها هشدار میدهد که این واقعیت که سازمان مجاهدین توسط رژیم ایران تحت تعقیب قرار دارد، تائیدی بر ادعاهای آنها در مورد پایبندی به دمکراسی نیست. او میگوید: «این ضربالمثل که دشمنِ دشمن من، دوستِ من است» در این مورد اشتباه است. او ادامه میدهد: کسانی که از مجاهدین حمایت میکنند باید از خود بپرسند که مجاهدین واقعا تا کجا به اصول و پرنسیبهای دمکراتیک و حقوق بشری پایبندند و تا کجا آن را تضمین میکنند. نوری پور تاکید میکند که مجاهدین شعار «آزادی» و «حقوق بشر» را به عنوان طمعه برای به دام انداختن برخی نمایندگان پارلمان این کشور برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند.
«دیتسایت» در ادامه مینویسد، اتفاقا وقتی از دو تن نمایندگان هامبورگ از حزب «سوسیال دمکرات» در مورد شرکت آنها در ویدئو کنفرانس بین المللی با حضور رهبر مجاهدین در نوامبر ۲۰۲۰ و اینکه چرا در آن شرکت کردند، سوال میشود، سخنگوی آن حزب- دفترهامبورگ، پاسخ مشابهی داده و میگوید: هر دو نماینده “در طرف مردم ایران و مبارزه آنها برای آزادی، دمکراسی و برابری زن و مرد قرار داشته و از کمیته همبستگی با مردم ایران برای ایران آزاد دفاع کرده، چون افراد سرشناسی مانند ریتا زوسموس برای آن تلاش میکنند.” وقتی گفته میشود که ولی مجاهدین متهمند که یک سِکت هستند، سخنگوی حزب سوسیال مسیحی- دفترهامبورگ جواب میدهد: “چنین اتهاماتی بخشا عین همان اتهاماتیست که رژیم ملاها و وزارت اطلاعات و بسیجیهای آن مطرح میکنند.”
یکی دیگر از نمایندههای پارلمان آلمان که مایل نیست نامش آورده شود و در مراسم مجاهدین شرکت کرده بوده است، وقتی از سوی “سایت آنلاین” با اتهاماتی که متوجه سازمان مجاهدین است مواجه میشود، تعجب کرده و میگوید نمیدانسته که این مراسم مربوط به مجاهدین بوده است. او میگوید چون از سوی کمیته پارلمانی آلمان در همبستگی برای ایرانِ آزاد مورد سوال قرار گرفته بود و چون مشاهده کرده که نام نوربرت لامِرت، رئیس سابق پارلمان آلمان در آن لیست قرار دارد، نگرانی نسبت به اینکه موضوع چیست، نداشته است. وقتی هم “سایت آنلاین” از خود نوربرت لامِرت در این مورد سوال میکند، او میگوید: بخاطر اینکه در کمیته پارلمانی همبستگی برای ایران آزاد، نه تنها ریتا زوسموس، بلکه برخی دیگر از نمایندگان پارلمان نیز در آن حضور دارند.
در پاسخ به همین سوال، مارتین پاتزلت، یکی از نماینگان سابق پارلمان آلمان میگوید او از سازمان مجاهدین حمایت میکند، زیرا آنها را یک نیروی قوی اپوزیسیون برعلیه حکومت ایران میشناسد. با این وجود تحولات مربوط به آنها را محتاطانه و انتقادی زیر نظر دارد.
یک کلک روانشناسانه؛ روشهای به دام انداختن سیاستمداران
در مورد شیوههای به دام انداختن سیاستمدارن آلمانی و استراتژی لابی گری مجاهدین، یکی از همان اعضا جدا شده از دفتر اصلی آنها در برلین به “سایت آنلاین” میگوید: “فقط یکی دو تا اسم مشهور احتیاج است.” و ادامه میدهد: در تماسهای اول باید وقت زیادی صرف کرد. باید به فرد مورد نظر توجه زیاد نشان داد و او را غرق در تعریف و تمجید نمود، به او هدیه داد و به او این احساس را منتقل کرد که او در مسیر یک کار مهم و با ارزش تلاش میکند. در قدم بعدی میتوان زمینه ای فراهم ساخت که در راستای این کار مهم میتواند یک انجمن تاسیس کرده و در حمایت از سازمان مجاهدین اقدام کند. او اضافه میکند: “این یک کلک روانشناسانه است که بعد از اینکه این همه به یک نفر رسیده و از او تعریف و تمجید کرده ای، وقتی بعدا از او درخواستی بکنی، چون خیلی از آدمها مایلند در برابر آنهمه لطف که دیدهاند آن را یک طوری جبران کنند، برایشان سخت است که نه بگویند.” به این ترتیب وقتی که موفق شوید یک سیاستمدار شناخته شده را به خود جذب کنید، خیلی راحت تر میشود سیاستمدارهای شناخته شده دیگر را هم بطرف خود کشید. در آلمان ریتا زوسموس و “کمیته همبستگی با ایران آزاد” چنین کارکردی دارد.
اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین که با “سایت” صحبت کردهاند بر این باورند که سیاستمدارهای آلمان در قبال حمایتی که از مجاهدین به عمل میاورند، پولی دریافت نمیکنند. یک از همان اعضای جدا شده میگوید: “آنها دوست دارند یک کار خوب و خیر انجام دهند و به خیال خود دارند چنین کاری میکنند و چشمشان را بر فریبکاری مجاهدین میبندند.”
پرداخت پولهای گزاف به سخنرانان
در مورد کشورهای دیگر، اسنادی در دست است که مجاهدین به سیاستمدارنی که در برنامههای آنها سخنرانی میکنند پولهای گزاف پرداخت میکنند. برای مثال روزنامه گاردین خبر داد که جان بولتن، مشاور امنیتی سابق کاخ سفید برای یکی از سخنرانهایش در سال ۲۰۱۷ از مجاهدین مبلغ ۴۰٫۰۰۰ دلار دریافت کرده بود. سازمان مجاهدین حتی با کمک مالی به برخی احزاب، تلاش میکند تا در سیاست کشورها اعمال نفوذ کند. برای مثال در سال ۲۰۱۴ روزنامه اِل پایئس در اسپانیا از مبلغ بسیار زیادی کمک مالی از سوی سازمان مجاهدین به آلخو ویدال کوادراس، رهبر و موسس حزب دست راستی “فوکس- Vox” خبر داد. او از حامیان قدیمیسازمان مجاهدین است.
تفاوت ظاهر با درون
“سایت آنلاین” در پایان و با اشاره مجدد به ویلای سازمان مجاهدین در برلین و رفت و آمدهای بسیار به این ساختمان، این پرسش را مطرح میکند که آیا واقعا کسی خبر دارد داخل آن ساختمان چه میگذرد؟ و از قول یکی از اعضای جدا شده مجاهدین که در آن دفتر کار میکرده جواب میدهد: اعضای مجاهدین آموزش دیدهاند آنچه در درون این سازمان میگذرد را به بیرون درز ندهند. یک عضو جدا شده دیگر نیز میگوید: “آنچه در درون مجاهدین در جریان است، بسیار با آنچه که از بیرون دیده میشود متفاوت است.”
*منبع: وبسایت مجله آلمانی «دیتسایت»
*ترجمه و تنظیم: حنیف حیدرنژاد
*عکس و پردازش: کیهان لندن