- چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403

 
 
 
 
 
حقوق بشر
پناهندگی / اقامت
مهاجرت/انتگراسیون
جامعه/روحی-اجتماعی
مصاحبه / گفتگو
دیدگاه ها
ترجمه
پایان نامه
در دیگر رسانه ها
فیلم و صدا
درباره من
درباره سایت
Asyl / Aufenthalt
Menschenrechte
Über
 
 

نامه سرگشاده به مریم رجوی






pan20

pan19
مردم ایران در میانه‌ی دو نیروی شّر چاپ ارسال به دوست
24 مهر 1396

حنیف حیدرنژاد – اگر نیروی شرّ را آن نیرویی بدانیم که به دنبال دوستی و صلح و آشتی و مسالمت نبوده، بلکه از خشونت و سرکوب و فریبکاری و جنگ و کشتار برای رسیدن به اهدافش کمک می‌گیرد، بدون تردید رژیم جمهوری اسلامی از این نظر در جهان امروز یک نمونه مثال زدنی است که در شرّ بودنش جای تردیدی نیست.

شرّ اول

کارنامه تقریبا چهل ساله‌ی جمهوری اسلامی در رابطه با سرکوب مردم ایران، کشتار یا ترور مخالفان در داخل و خارج کشور، جنگ و صدور تروریسم در خارج از ایران و بی توجهی یا پایمال کردن کنوانسیون‌ها و قراردادهای بین‌المللی و غارت و نابودی منابع و سرمایه‌های انسانی و ذخایر طبیعی ایران فاکت‌های روشنی در تائید این ادعا می‌باشند.

رژیم جمهوری اسلامی با تمام جناح‌بندی‌ها و در تمامیت‌اش، هیچ‌گاه مدافع منافع ملی ایران نبوده است. این رژیم دشمن مردم و سرزمین و فرهنگ و تاریخ ایران است و ادامه‌ی هر روز و هر ساعت حاکمیت این رژیم به ضرر مردم و سرزمین ایران است.

شرّ دوم

حاکمیت سیاسی در ایالات متحده آمریکا در سیاستِ خود در قبال ایران به طور تاریخی خطا و اشتباهات متعدد انجام داده است. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت دکتر محمد مصدق، حمایت بی دریغ از حکومت محمدرضا شاه پهلوی، تلاش برای معامله با حکومت جمهوری اسلامی بر سر گروگان‌ها (ماجرای کیک و کلت)، بی توجهی عملی به موج اعدام‌ها در ایران در تقریبا چهار دهه گذشته، و بی توجهی عملی نسبت به سرکوب مردم در داخل و ترور مخالفان در خارج از ایران و آخرین نمونه: عدم حمایت اوباما و دولت او از مبارزه‌ی مسالمت‌آمیز مردم در جریان «جنبش سبز»، و بدتر از آن مسالمت و کمک به جمهوری اسلامی برای خروج از فروپاشی اقتصادی که می‌توانست زمینه فروپاشی سیاسی آن باشد با بستن تواقنامه «برجام» و دادن فرصت دیگری به رژیم جمهوری اسلامی برای تجدید قوا، پرداخت پول نقد به جمهوری اسلامی و معامله بر سر گروگان‌های دو ملیتی و… همه و همه فاکت‌های مشخص از اشتباهات حاکمیت سیاسی ایالات متحده در قبال مردم ایران است. سیاستی که در آن منافع مردم ایران مورد نظر نبوده و به نحو بسیار کوته‌بینانه‌ای فقط تامین منافع جناح‌های خاصی از قدرت در ایالات متحده را مورد نظر داشته است.

دولت‌های حاکم بر ایالات متحده آمریکا هیچ‌گاه حامی منافع ملی مردم ایران نبوده‌اند، طبیعی هم هست اگر اینطور باشد و نباید هم انتظار داشت که آنها به منافع ملی کشور و مردم ایران بیاندیشند. اما این حکومت‌ها در چارچوب حفظ منافع ملی خودشان اشتباه محاسبات بزرگی در رابطه با ایران داشته‌اند. دفاع و حمایت لفظی آنها از مردم ایران به معنی دفاع واقعی آنها از مردم ایران نیست. مقدم بر مردم ایران، همیشه منافع جناح‌های مشخصی در ایالات متحده آمریکا مورد نظر می‌باشد.

با در نظر داشتن آنچه در بالا آمد سخنرانی روز ۱۳ اکتبر دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا را می‌توان این‌گونه تحلیل کرد: گفته‌های ترامپ در مورد رژیم حاکم بر ایران از جمله دیکتاتوری، سرکوبگر و جنایتکار بودن، فاسد بودن، تروریست بودن، حمایت از تروریسم و جنگ، تهدیدی برای صلح جهانی بودن، سرکوب مردم و دشمنی رژیم ایران با مردم و فرهنگ و تاریخ ایران، نقش سپاه پاسداران در حمایت از تروریسم و سرکوب و غارت منابع ایران و… همه درست است، اما ماهیت دست راستی و نژادپرستانه و فریبکارانه ترامپ و هم‌پیمانی او با دولت های مرتجع منطقه و نیروهای نژادپرست و دست راستی حاکم بر اسرائیل تردیدی باقی نمی‌گذارد که ترامپ و حامیان‌اش و جناح‌های مدافع او دلسوز مردم ایران نیستند.

مردم ایران بهترین مدافعین منافع ملی کشور خود هستند. درگیری دو نیروی شرّ که هر کدام خشونت‌طلبی و جنگ‌طلب طلی خود را در زرورقی از دفاع از مردم ایران می‌پیچند تغییری در ماهیت آنها ایجاد نمی‌کند. نباید در بازی این دو نیروی شرّ که هر کدام به فکر منافع خود هستند به ساز آنها رقصید. نباید تحت تاثیر هیجانات زودگذر با شعارهای ملی‌گرانه و ایران‌دوستانه که از هر دو طرف فریاد زده می‌شود قرار گرفت. رویارویی یا جنگ این دو نیروی شرّ هیچ ربطی به مردم ایران ندارد.

اگرچه هر اقدامی از سوی دولت ایالات متحده آمریکا یا هر کشور دیگر که رهبری سیاسی و مذهبی رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه دیپلماتیک آن را نشانه رفته و منابع تامین مالی و تجارت آن را بخشکاند یا محدود کند و یا هر اقدامی در مقابله با سپاه پاسداران و دیگر نیروهای سرکوبگر رژیم حاکم بر ایران جای خوشحالی و تبریک گفتن دارد، اما این اقدامات نباید با شعارهای فریبکارانه در پوشش دفاع از مردم و فرهنگ و تاریخ ایران ارائه شود.

از طرف دیگر نیز رژیم جنایتکار حاکم بر ایران در مقابله با دولت ایالات متحده آمریکا نباید از مردم و تاریخ و فرهنگ ایران مایه بگذارد، زیرا خود این رژیم بزرگترین دشمن مردم و فرهنگ و تاریخ این سرزمین است.

آنچه می‌ماند جنگ لفظی و خط و نشان کشیدن‌های این دو نیروی شرّ است که ممکن است در مراحل بعدی به درجاتی با خشونت نیز همراه شود. در میانه‌ی دعوا یا جنگ این دو نیروی شرّ، هیچ منفعتی نصیب مردم ایران نمی‌شود. هرچقدر این جنگ و دعوا مایه‌ی ضعف رژیم حاکم بر مردم ایران شده و با خود فرصت‌هایی را به همراه بیاورد که بشود از آن برای ضربه زدن به رژیم حاکم استفاده کرد، البته که باید آن را مغتم شمارد، اما نباید این موضوع با هم‌سویی یا همراهی با ترامپ و جناح جنگ‌طلب حامی او اشتباه شود. در عین حال نباید اجازه داد تا رژیم حاکم بر ایران با توسل به شعارهای دروغین ملی‌گرایانه موفق به فریبکاری و کشاندن مردم به خیابان در حمایت از خودش گردد.

برنده پرده اول دعوای ترامپ و رهبران حاکم بر ایران کیست؟

اعلام استراتژی ایالات متحده در رابطه با ایران تا اینجا، در درجه اول به نفع خامنه‌ای و سپاه پاسداران بوده است زیرا:

– ترامپ از زمان مبارزه انتخاباتی‌اش پیوسته می‌گفت برجام را پاره خواهد کرد، در استراتژی اعلام شده ترامپ چنین نگفت و چنین نکرد.

– ترامپ در چند هفته گذشته این فضاسازی را دامن می‌زد که گویا قرار است سپاه پاسداران به عنوان یک نیروی تروریستی اعلام شود. در مقابل، فرماندهان سپاه برای او خط و نشان می‌کشیدند که اگر چنین کنی، چنان می‌کنیم. ترامپ در سخنرانی خودش سپاه را یک نیروی تروریستی اعلام نکرد.

همچنین باید اضافه کرد که حسن روحانی در سخنرانی خودش در پاسخ به ترامپ به طرز بی سابقه‌ای از سپاه و شخص خامنه ای دفاع کرد.

موارد بالا می‌تواند از طرف دستگاه تبلیغی رژیم و بخصوص سپاه، نشانه‌ی «قدرت» سپاه جلوه داده شده و دست این نیرو را در معادلات قدرت درون رژیم بیشتر باز کرده و موقعیت خامنه‌ای و سپاه را قوی‌تر کند. این موضوع موقعیت روحانی و جناح او را در مقابل خامنه‌ای و سپاه بسیار تضعیف می‌کند. خامنه‌ای و سپاه با  فریبکاری‌هایی که معمول این رژیم است، احتیاط  و خویشتن‌داری ترامپ در دو مورد فوق را به حساب «قدرقدرتی» خود می‌گذارند. همین موضوع دست خامنه‌ای و سپاه را در سرکوب بیشتر مردم باز کرده و می‌تواند روحیه مردم در مقابله با آنها را به طور مقطعی تا حدودی ضعیف‌تر کند.

کارت برنده‌ی حسن روحانی نیز تا اینجا این است که اتحادیه اروپا و پنج کشور دیگری که در برجام دخالت داشتند صراحتا تک‌روی و موضع ترامپ را مورد انتقاد قرار داده‌اند. این موضع، ایزوله بودن رژیم ایران را به ایزوله شدن دولت ایالات متحده آمریکا تبدیل کرده است. همین مسئله بین ایالات متحده آمریکا و متحدین اروپایی‌اش شکاف انداخته یا شکاف موجود را عمیق‌تر می‌کند. حسن روحانی نیز می‌تواند با بازی با این کارت، اهمیت دیپلماسی بین‌المللی و نقش خودش و ظریف را به رخ خامنه‌ای و سپاه کشانده و تلاش کند با استفاده از این «موفقیت»، موقعیت خودش را تقویت کرده و خواستار آن شود که جناح مقابل حمله به او و برجام را خاتمه دهد تا رژیم بتواند یکدست‌تر حمایت مخالفان اروپایی ترامپ را پشت خود داشته باشد.

پرده دوم این رویارویی، دو ماه دیگر با موضع‌گیری کنگره ایالات متحده آمریکا و پاسخ به ترامپ شروع خواهد شد. ترامپ تا اینجای کار نشان داده که در دیپلماسی و استراتژی بسیار ضعیف است. شاید او بتواند با چنین جنجال‌هایی رای‌دهندگان خودش را کوتاه‌ مدت راضی کند، اما در سیاست، زمان به سرعت می‌گذرد و می‌تواند رضایت چند ماهه در یک افق یک، دو یا سه ساله نتایج دیگری را دامن بزند. مردم ایران اما، با باور من در میانه‌ی این بازی نباید اجازه دهند تا هیچ یک از طرفین آنها را هیزم تنور تبلیغاتی یا یک درگیری احتمالی خود کند.

http://www.hanifhidarnejad.com





آخرین مطالب:
 
 
 

hanifhidarnejad@yahoo.de | استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع است | Copyright©www.hanifhidarnejad.com 2005-2024