ببنید: گزارش تلویزیونی
مجله سیاسی تلویزیونی "کونتراسته- KONTRASTE" در برنامه هشتم مارس 2012 که از شبکه اول تلویزیون آلمان پخش شد در یک گزارش موشکافانه و انتقادی به بررسی دلایل خودکشی محمد رهسپار پناهجوی ایرانی در هایم(کمپ) پناهجویان در شهر وورتسبورگ آلمان پرداخت و سیاست دولت ایالتی بایرن در برخورد با مسئله پناهجویان را "بیرحمانه و سنگدلانه" توصیف کرد. "اِوا پتلر" پزشکی که بطور داوطلبانه به هایم پناهجویان در وورتسبورگ سرکشی میکند: "سالهاست که ما باید این اتهام را بر علیه دولت ایالتی بایرن تکرار میکنیم که آنها واقعیت و شدت سنگینی شرایط زندگی پناهجویان و اینکه تا کجا شأن و منزلت انسانی آنها را پایمال میکند، نمی بینند و نمی خواهند که ببینند."
تیتر گزارش: "مرگی از سر درماندگی و نا امیدی- سیاست پناهندگی بیرحمانه و سنگدلانه ایالت بایرن"
خودکشی ایرانی پناهجو" محمد رهسپار" نشان داد که "سیاست ترساندن" دولت ایالتی بایرن چه عواقبی می تواند به دنبال داشته باشد. در اساس کسی که در آلمان درخواست پناهندگی میدهد تحت حمایت قانون اساسی قرار دارد. اما در بایرن اینگونه است که: متقاضیان پناهندگی با نوع رفتاری که با آنها می شود و از طریق اسکان دادن آنها در هایم(کمپ) های پناهجویان برای سالهای طولانی، زیر فشار قرار داده شده و ترسانده می شوند. بسیاری از پناهجویان که در کشور خودشان دچار ضربه های روحی شده اند در اردوگاهائی نظیر سربازخانه اسکان داده شده که باید بدون هیچ چشم اندازی برای مدت های طولانی در آنجا بمانند. راه حل های دیگر برای اسکان دادن پناهجویان که حتی یک سنت اضافه هم هزینه تولید نمیکند، بدون هیچ توجهی و به شدت از سوی دولت ایالتی بایرن رد می شود. تصور کنید که که وضعیت زندگی در اینگونه کمپ ها تا کجا باید خراب باشد که کسی بخواهد برای خلاص شدن از آن وضعیت، جان خودش را بگیرد و خودکشی کند.
همین دیروز، هفتم مارس یک نوجوان پناهجوی 17 ساله افغانی در مونیخ تلاش کرد تا خودکشی کند. مددکاری که در آنجا بود دخالت کرد و مانع از عملی شدن این کار شد.
وضعیت در هایم (کمپ) های پناهجویان در ایالت بایرن خیلی بحث برانگیز است: پیوسته در این هایم ها اخبار ناگواری به بیرون درز می کند، در این میان یک خبر اما بطور خاص خیلی شوکه کننده بود: یک جوان ایرانی پناهجو از روی ناامیدگی و از سر درماندگی اقدام به خودکشی کرد.
محمد رهسپار در هایم پناهجویان "وورتسبورگ" در ایالت بایرن با 450 نفر دیگر بطور دسته جمعی زندگی می کرد و تنها 29 سال داشت. او در این هایم که ساختمان آن مربوط به یک سربازخانه قدیمی است احساس زندانی بودن و تحت کنترل بودن می کرد. اطاق او برایش مانند یک سلول بود.
محمد رهسپار در ایران پلیس بود و به دلیل سرپیچی از فرمان، دستگیر و زندانی شده و مورد بدرفتاری قرار گرفته بود که به دلیل آن یک کلیه اش را هم از دست داده بود. به همین خاطر از ایران فرار کرده بود. اما او در آلمان درست از هایم وورتسبورگ سر درآورد که برای او تداعی کننده زندان و محیط نظامی بود.
در اینجا پناهجویان در یک محیط تنگ در کنار هم زندگی میکنند و قرار بر این است که هیچکس در اینجا اصلا احساس راحتی نداشته باشد. به همین خاطر بود که خواهرش که در کلن زندگی می کند، دنبال این بود تا محمد را از این هایم بیرون بکشد و به کنار خودش بیاورد تا بتواند به او رسیدگی کند.
خواهرش میگوید:"او در آلمان دچار ترس شده بود. بخاطر قوانین سختی که هست او مجبور بود که در این هایم بماند و برای اینکه مرا ببنید هم مجبور بود که درخواست برای دیدار با من بدهد و نمی دانست که آیا اصلا با درخواستش موافقت خواهند کرد یا نه."
محمد رهسپار البته درخواست جابجائی داه بود تا به نزد خواهرش که تنها نفر قابل اعتمادش در این کشور غریب بود برود، اما ادارات مربوطه در کلن این درخواست را رد کرده بودند و استدلال کرده بودند که با وجود دلایلی که او برای جابجائی داده است، "قابل انتظار" است که او در همان بایرن بماند. (یعنی: هنوز شدت فشار در جائی که او زندگی میکند آنقدر زیاد نیست و در نتجه انتظار میرود که او بتواند هنوز آنرا تحمل کند!)
گفته های هم اتاقی: ما در انزوا زندگی میکنیم
رضا هم اتاقی محمد رهسپار هم می گوید که او یک آدم ورزشکار بود و از رژیم ایرن انتقاد میکرد. و اضافه میکند: خیلی از افرادی که در هایم زندگی میکنند مجبورند برای تحمل این شرایط داروهای مختلف مصرف کنند.
"ما اینجا در انزوا زندگی میکنیم. باید مدت ها اینجا بمانیم. مثلا من خودم یک سال است که اینجا هستم و بعضی های دیگر سه سال، بدون اینکه به ما جواب در خواست پناهندگیمان را بدهند. بدون اینکه به ما یک آره یا نه بگویند. خوب اینطوری ما اینجا چکار باید بکنیم؟ هیچی! شاید شش ماه دیگه جواب بیاید، شاید هم سه سال دیگه و هیچ اداره ای هم به ما جواب نمی دهد."
گزارشگر: اما با همه این احوال، دولت ایالتی بایرن این سیاست را دنبال میکند که از طریق بیش از ظرفیت اسکان دادن پناهجویان در این هایم هرچه بیشتر ترس به جان پناهجویان بیاندازد.
پرفسور، دکتر "اشتیش" از یک موسسه خدمات پزشکی در شهر وورتسبورگ که پناهجویان سرکشی می کند
"از نقطه نظر پزشکی معتقدم که ما بجای هایم های دسته جمعی کنونی که پناهجویان را در آن اسکان میدهند به بطور فوری و عاجل به به یک راه حل جایگزین نیاز داریم. اسکان دادن تعداد زیادی انسان از ملیت های مختلف،با فرهنگ های متفاوت و سرنوشت های کاملا متفاوت در یک محیط تنگ و شبیه سربازخانه درست نیست. این وضعیت آدم ها را مریض میکند و باعث خراب تر شدن ناراحتی جسمی و بویژه ناراحتی های روحی- روانی آنها می شود."
گزارشگر: محمد رهسپار هم دچار همین وضعیت شده بود. در این هایم دسته جمعی، او به شدت افسرده شده بود به نحوی که در دسامبر سال 2011 باید به مدت دو هفته در کلینک اعصاب وورتسبورگ بستری شود. در انجا پزشکان تشخیص دادند که در مورد او خطر خودکشی وجود دارد و توصیه کردند که بطور فوری "در نزدیک ترین زمان ممکن به محل زندگی خواهرش منتقل شود."
اما بجای آنکه به سرعت اقدامی انجام شود، زمان از دست رفت. چرا که اداره خارجیان در بایرن اصلا از یک چنین درخواستی برای جابجائی و انتقال به کلن خبر ندارد و نشانه ای از تبادل نظر ادارات در این مورد دیده نمی شود. "والتر لوینر" از ناحیه اداری "میتل فرانکن"
" مشکل آنجاست که درخواست او برای جابجائی رد شده بود و باید یک درخواست جدید داده می شد." گزارشگر: به این ترتیب سرنوشت محمد رهسپار در چنبره کاغذ بازی و بروکراتی ادارات گیر میکند.
غروب 29 ژانویه 2012 او بخاطر سردرد شدید بطور اورژانس به کلینیک دانشگاه منتقل می شود. پزشکان خطر [خودکشی] را تشخیص نداده و او را به هایم پناهجویان بر میگردانند. در آنجا محمد به اتاقش رفته، درب را قفل میکند. مدتی بعد، وقتی هم اتاقی اش درب میزند او درب را باز نمیکند. بعدا آتشنانی به محل آمده و درب را میشکند. محمد رهسپار خودش را از پنجره اتاقش حلق آویز کرده بود.
یک پناهجو ایرانی که محمد را می شناخت
"حالش اصلا خوب نبود و داشت مقدمات برگشت به ایران را آماده می کرد. اما همه ما میدانیم که بازگشت به ایران برابر است با مرگ. احساس میکنم که او داشت با خودش کلنجار می رفت که چه تصمیمی بگیرد؟ او اینجا خودش را در یک وضعیت بن بست می دید."
گزارشگر: در اعتراض به خودکشی محمد رهسپار، پناهجویان دست به تظاهرات بر علیه سیاست پناهندگی دولت ایالتی بایرن زدند. اما "کریستینه هاردرتآور" وزیر امور تامین اجتماعی از کنار آن می گذرد. جهت گیری حزب سوسیال مسیحی در این مورد به هرچیزی شبهات دارد، الا به "مسیحیت".
جالب آنکه بر روی تابلوئی که در کنار درب ورودی هایم وورتسبورگ نصب شده، حتی اسم اداره خارجیان اینطور آمده است: "مرکز بازگشت خارجیان". و این در حالی است که هنوز اداره فددرال در امور پناهندگی جواب منفی به درخواست پناهندگی نداده است.
علاوه بر اینها ایالت بایرن تنها ایالتی است که هنوز بر روی این مسئله اصرار دارد که به پناهجویان بسته های غدائی بدهد. بسته هائی که همیشه حاوی همان مواد همیشگی است. حتی موارد بهداشتی هم طی سالها یکسان می ماند. هیچ پناهجوئی اجازه خرید و انتخاب مواد غذائی یا بهداشتی برای خودش ندارد. به اینها باید نان غیر قابل خوردن را هم اضافه کرد. این در حالی است که ایالت های دیگر بجای این بسته های غذائی، به پناهجویان یا کوپن و یا پول نقد میدهند تا آدم ها احساس کنند به آنها ارزش گذاشته می شود و کمی هم احساس استقلال کنند.
"اِوا پتلر" پزشکی که بطور داوطلبانه به هایم پناهجویان در وورتسبورگ سرکشی میکند
از نظر " اِوا پتلر" پزشکی که بطور داوطلبانه به هایم پناهجویان در وورتسبورگ سرکشی میکند، نحوه ای که ایالت ثروتمند بایرن با پناهجویان رفتار میکند خجالت آور است.
" اِوا پتلر": "سالهاست که ما باید این اتهام را بر علیه دولت ایالتی بایرن تکرار کنیم که آنها واقعیت و شدت سنگینی شرایط زندگی پناهجویان و اینکه تا کجا شأن و منزلت انسانی آنها را پایمال میکند، نمی بینند و نمی خواهند که ببینند."
گزارشگر: شرایط سخت و سنگینی که حتی بچه ها از آن در امان نیستند. خیلی از خانواده ها ی پناهجو در یک هایم دیگر پناهجویان در "آشافن بورگ" که آنهم یک سربازخانه قدیمی است، اسکان داده شده اند. یک زن و شوهر پناهجو از سوریه نه سال است در یک محیط خیلی تنگ در این هایم زندگی میکنند. دو تا از بچه های دوقولی این خانواده از شلوغی هایم و مشاجره دائمی بین ساکنین آن و نیز از شرایط خراب بهداشتی حاکم در هایم رنج می برند. اما آنها اجازه ندارند از این هایم به یک خانه شخصی نقل مکان کنند چون این بچه ها پاس سوریه ای ندارند. یک دلیل واقعا پوچ و بی معنی! آخر چطور بچه هائی که در اینجا بدنیا آمده اند میتوانند پاس سوریه ای ارائه دهند.
مادر این دو قلو ها: "به بچه ها در مدرسه خیلی توهین می شود، مثلا همیشه به آنها گفته میشه: تو! هایم پناهجو ها! یا یه همچین چیزی. و بچه های دیگه هم برای دیدن بچه های من اینجا و به این هایم پناهجو ها نمیآیند."
یک نمونه مثبت و متفاوت آنهم در بایرن
"میشائل بوش" ریس شورای دهستان های منطقه "کوبورگ": "ما خواهان آن بودیم که پناهجوها در یک محیط متناسب با شأن انسان اسکان داده شوند. یعنی نه در هایم های بزرگ و به طور دسته جمعی و متمرکز، بلکه در خانه یا واحد های کوچک مسکونی. به نحوی که از همان اول این احساس ایجاد شود که آنها همسایه های ما هستند و به این ترتیب از همان آغاز یک قدم کوچک در راستای انتگراسیون و پیوند دادن آنها با جامعه برداریم."
گزارشگر: "میشائل بوش" توانست برای اجرائی کردن طرح و ایده اش موافقت و پشتیبانی هر 17 شهردار دهستان های منطقه خود را بدست بیاورد. بر اساس برآوردهائی که در این طرح مورد نظر قرار گرفته بود، حتی یک سنت اضافه هم هزینه اضافی تولید نشد. در این طرح حتی رسیدگی و سرکشی به پناهجویان هم منظور شده بود.
"میشائل بوش": آنچیزی که باعث ناراحتی من می شد این بود که [دولت ایالتی بایرن] نمی خواهد راه جدیدی را آزمایش کند. این پیشنهاد را با استناد به موازین حقوقی موجود رد میکنند و اینجاست که فکر میکنم که برای به نتیجه رساندن یک مدل و طرح جدید باید بتوان طور دیگری اندیشید و کمی متفاوت فکر کرد و این همان کاری است که ما انجام دادیم."
گزارشگر: ما تلاش کردیم تا با وزیر تامین اجتماعی ایالت بایرن مصاحبه انجام دهیم. برای ده روز آینده هیچ قراری به ما داده نشد. اما کتبا به ما اطلاع داده شد: بطور کلی دولت ایالتی بایرن همچنان از اسکان دهی متمرکز و نیز توزیع بسته های غذائی بین پناهجویان حمایت میکند.
گزارشگر: محمد رهسپار اینک دیگر مرده است. آرزوی [ناکام] او برای رسیدن به آزادی در اینجا، در بایرن به پایان رسید. در اتاقی که خواهرش یک بار دیگر آنرا میخواهد ببنید.
صحنه پایانی گزارش: خواهر محمد رهسپار با اشک و ماتم در کنار پنجره ای که برادرش خود را از آنجا حلق آویز کرده بود: "خدایا! اینجا محمد چهار ساعت حلق آویز مانده بود."
گزارشی از: کارولینه والتر، بترام فون بوکسبرگ و کریستوف روزنتهالت
برگردان: حنیف حیدرنژاد
توضیح: برای سلیس و روان تر شدن متن آلمانی، با حفظ اصل و محتوای متن، ترجمه متن با برخی اضافه ها همراه شده است.
|